برچسب: کوه
گود برزی- سد طبیعی- تشگرد
سَد
به فارسی در«بَند» دیواری محکم است که به منظور مهار کردن یا تغییر مسیر آب در عرض دره یا میان دو کوه بلند یا تپه و در مسیر رودخانه یا مسیل ایجاد میکنند.
افزودن ارتفاع آب بهوسیله ایجاد سد، میتواند فقط به منظور مهار یا تغییر مسیر اب رودخانه یا(کندر) باشد یا به یک یا چند منظور مانند ذخیره کردن آب در پشت سد برای کشاورزی، آبیاری و ابیاری، مصرف صنعتی در قدیم، یا تولید برق آبی هدف اصلی در ایجاد سد بوده باشد.
گود برزی
یعنی گودی در بلندی این محلی در شمال کوه تشگر واقع شده است که با درختانی همچو گردو- انار ودیگر گونه های درختی شکل گرفته است.
برای رسیدن به گود برزی از دومسیر ویا سه مسیر میسر است.
از دهنه میمند از دهنه نارمند واز هماگ زیبا
درفارغانات چندین سد وپل ساروجی جهت رساندن آب وزراعت هست.
سد سنگ وساروج باستانی نارمند
سدطبیعی گود برزی
سد ساروجی وآب بند گوش نوئیه خور سمیلی درختی بنام انارشیطان در فصل بهار گلهی زد وزیبای دارد.
پل ساروجی قدیمی بزرگ میلکانی درسیرمند
وچندین سد قدیمی در تارم زمین وصدها سد کوچک وبزرگ وجوی های ساروجی.
سدهای جدید در فارغان (فرغو) وسدهای بسیاری در منطقه فارغانات
بنابراین بشر از زمانهای دور، برای مهار نیروهای طبیعی و در اختیار گرفتن آنها تلاش و تکاپوی زیادی انجام داده است. یکی از عمده ترین نیاز انسان در زندگی، مسئله آب است که عامل اساسی تشکیل تمدنهای کهن در منطقه فارغانات بوده و عدم آن، باعث نابودی تمدنهای قدیمی زیادی شده است.
تاریخ و تمدن بشر نشان می دهد که اکثر شهرها و تمدن ها، تا حد امکان در کنار رودخانه ها یا سواحل دریاها بنا شده است. با افزایش جمعیت و افزایش آگاهی ها، انسانها سعی نمودند در مناطق دورتر از رودخانه نیز از امتیاز آب بهره مند شوند.
مهندسی سد وهار آب در فارغانات تارم وسیرمند از روش های ساخت ابتدائی و ساده به شکل پیچیده امروزی، تکامل یافته است.
سدسازی کهن را باید ارج نهاد چرا که یک هنر اولیه و آزمایشات منتج از تجارب و آزمونهای ساده بوده است که بتدریج طی قرنهای متمادی با علم درآمیخته است.
سدهای خاکی ساخته شده در هزاران سال پیش از استحکام چندانی برخوردار نبودند لذا به راحتی بوسیله سیلاب شسته شده و از بین می رفتند.
تصاویر تفریحی گود برزی در سال۱۳۸۶
گویش- فارغنی تارمی-سیرمند- احمدی
گویش و لهجه در فارسی تارمی- فارغونی- سیرمندی
گویش ها در فارغانات تارم وسیرمند شاخههایی از یک زبان واحد هستند،
گویش
به انواع هر گویش، لهجه می گویند، برای مثال گویش فارسی دارای لهجههای تهرانی، غیره است و
گویش ها فارغانی تارمی سیرمندی از نظر آوایی، واژگانی و دستوری با هم تفاوت های ندارند و فهم آن ها نیاز به آموزش خاصی ندارد، ولی لهجههای هر گویش معمولن تنها تفاوت های آوایی و واژگانی دارند و فهم آن ها نیاز به آموزش چندانی ندارد.
مثلن یک نفر فارغانی با یک سیرمندی یا تارمی به راحتی میتواند هم صحبت کند، ولی همین فرد با فارسی زبان ، شاید دچار مشکل می شود.
گویش دارای گونه های زبانی نیز هست که وابسته به نوع شغل وبکار بردن ابزار ودرختچه ها واصطلاحات خاص درشغل و جنس گفتار نیز در ایجاد گونههای زبانی تاثیر می گذارد.
کارکرد زبان یعنی شیوه ی استفاده ی روزمره از زبان در امور مختلف. مهم ترین کارکردهای زبان عبارت است از: ایجاد تفاهم و ارتباط، بیان عقیده، دادن و گرفتن اطلاعات، فکر کردن و با خود حرف زدن، و از دیگر کارکردهای زبان، فرهنگ سازی است، به این معنی که از طریق زبان فرهنگ ساخته می شود و به نسل های آینده منتقل می گردد.
گویش این مقاله اهداف آن عبارت است از: توصیف زبان و نوشتن دستور زبان، مقایسه ی زبان ها، طبقهبندی زبان ها، بررسی و شناخت وضعیت گذشته ی زبان ها، بررسی لهجهها و گویشها، آموزش زبان، فرهنگ نگاری، بررسی زبان از نظر تولید و دریافت از طریق اندام های گفتاری و دستگاه شنیداری و مطالعات آوا شناسی هست.
گویش تارمی (فارغنی) در شاخه ی زبان های هند و ایرانی باستان قرار دارد. این زبان های باستانی ریشه ای در مصدر فارسی اصیل هست زبان فارسی سه دوره ی باستانی، میانه و نو دارد. فارسی امروز ما که همان فارسی نو است دارای لهجه های فراوانی است. امروزه گویش تارمی در کنار سایر گویش های ایرانی به حیات خود ادامه می دهد.
ما اکنون آثار نوشته شده ی بسیاری از زبان های فارسی باستان و میانه در دست داریم و افزون بر رشته ی زبان شناسی همگانی، رشته ی زبان های باستانی را هم داریم که رشته ی گسترده ای است و خیلی هم در آن کار می شود.
مثلن وقتی در گویش تارمی (فارغنی) معیارگفتاری میگوییم، “اگوم” یا “اشم”، در فارسی گفت و گویی (محاوره ای) این دو فعل میشود “میگم” و “میرم”، می بینید که در فارسی گفت و گویی چه قدر کلمات را کوتاه میکنیم و یادر آن واژگان ویژه ی محاوره به کار میبریم، مثلن خانه میشود خونه، نان میشود نون، دندان میشود دندون، یا در گویش تارمی فارغانی(دکا) همانang انگلیسی هست یعنی درحال انجام دادن کاری و غیره. بنابراین این جا باید بر این نکته تاکید بکنیم که نباید دو اصطلاح تارمی گفت و گویی و فارسی معیار گفتاری را با هم اشتباه گرفت. در مقایسه ی لهجهها و گویشها نیز آن ها را با فارسی معیار مقایسه می کنند نه با فارسی گفت و گویی.
فارسی معیار، در واقع فارسی آموزش است، یعنی ما وقتی می خواهیم بنویسیم به فارسی گفت و گویی نمی نویسیم. البته ممکن است برخی به عنوان یک سبک آن را به کار ببرند، ولی همه متوجه می شوند که این فارسی معیار نیست. نوشتن را باید آموزش دید، حرف زدن را هر کسی در خانواده یاد می گیرد ولی مساله ی نوشتن چیز دیگری است. فارسی معیار همانی است که آن را می نویسیم و همان است که تا آموزش نبینیم نمی توانیم آن را خوب بنویسیم. برای خوب نوشتن باید آموزش دید. این مقاله در حال تکمیل شدن است.
مهندس رفیعی واستاد باوقار وآذین خودم در تنگدئو
هر لهجه وگو
سیروئیه -شمیل-جائین-آشکارا-ده شیغ
به نام خدا
جائین، شمیل،آشکارا،سیروئیه دهنه ده شیغ
از روستاهای با فرهنک وتمدن کهن ، ۴۰ تا۲۰ کیلومتری شهر فارغان واقع شده، که دارای مکان های دیدنی زیادی، از جمله یکی از قدیمی ترین و بزرگترین قلعه های کناره کوه بزرگ جائین واقع شده است.
وجه تسمیه با توجه به کتب تاریخی، چند زبان مانند عربی واروپایی این منطقه در مسیر راه شاهی بطرف ده شیغ درزمان حمله اشکانیان برای بیرون راندن سلوکیان (حکوکت دست نشانده یونانیان) و حمله لشکریان داریوش به فرماندهی(ارته وردیه)برای دستگیری بردیای دروغین (ویزاته) این منطقه دردل تاریخ باستانی نقش مهم ایفاد نموده است .
برگرفته از سایت جائینhttp://www.jayin.blogfa.com/post/59
جائین و سیروئیه وشمیل ودق آشکارا که در شمال دریاچه ای پر از ماهی ومرغابی برای این برزن روزی مناسب داشته.
این برزن هامحلی امن برای زندگی تجار وتجارت، در خصوص ارئه انواع کالا قیمتی زیورآلات فعالیت داشته وازجمله نقره وشکل دهی طلا وچاپین یعنی رنگ و پارچه ابریشمی وچرم وپوست ودباغی کردن مهارت ویژه داشته وبستر مناسنی در بازارهای شبانکاره پارس ایجادبفروش میرفته.
این روستاها در کنارهم با جمعیت متوسط. نیروی مناسب برای کار کشاورزی وزراعت ودامداری درپی داشته بنابراین درموفعیت مناسب جغرافیایی قرار گرفته.
روستای تاریخی جائین وده شیغ و سیروئیه در شمال وغرب در مسیر جاده فارغانات به احمدی قرا ر گرفت.
مهمترین جاذبه این روستا، قلعه ای اسیاب های ابی وقنات وبزرگترین وبا قدامت ترین منبع تاریخی ده شیغ هست که طبق گفته اهالی اون منطقه قدمتی نزدیک به ۲۵۰۰سال داره.
برگرفته از سایت جائین
این روستا در قدیم بین راه قرار گرفته که باعث شده اهالی روستا پیشه وری وصنعتی بسیار خوب داشته باشند ومحل تعمیرات وسایل کاروانیان به شرق وغرب وشمال بوده.
تاریخ کهن -سنگ برجسته -بیستون-گیتا شناسی
سلام
فارغانات
نقش شماره۴۰ تا۴۴ سنگ نبشته بیستون در مورد تارم وفارغان
ونقش سنگ برجسته در تخت جمشید دردست تحقیقات
ومقایسه ان با اسناد ونیاز به اقتباس ورفرنس های متعدد در کتب مختلف
هرودوت و ان توین بین وترجمه بینظیراقای همایون صنعتی زاده که ۱۹ تا ۲۰جلد کتاب مختلف با رعایت مؤسسه فرانکلین برای اولین بار در صنعت نشر ایران حق کپی رایت بینالمللی را رعایت میکرد و برای چاپ ترجمه کتابهایی که انجام میداد برگرفته شده .
البته این قوم پری کانی ها (فارغان) در جدول تقسیم تاریخ فرهنگ قومی هردوتاز جمله لشکر کشی خشایارشاه وگذر از دریایی آدریاتیک وتصرف اتن پری کانی هانقش مهمی ازجمله متستقل بودن این قشون پری کانی ها تاکید شده.
بعد از این اقتباس ها مشاهده وپراکندی انواع سفال انواع ساروج تولید شده فراون ابزارهای نوسنگی مشاهده در تاریخ فارغانات بسیار کهن ودیرینه می باشد
اولین کتاب تاریخی به زبان عربی که نام فارغان خواندم بنام استاد بزرگوار معلم نجیب الدین اختلاط به نقل از صاحب معالم، حسن ابن زید الدین فرزند علی ابن احمد مقلب به جمال الدین درسال۹۵۹قمری میزیسته است این نویسند ومورخ اهل روستای جبع (جباع) از توابع لبنان می باشد که نوشته است در۶۷ فرسنگی شیراز قراردارد.
بنابراین این قوم در کتب تاریخی هرودوت چندین محل نام برده است .
ساختار طبیعی وگیتاشناسی
(فارغانات،تارم وسیرمند)
دیدگاه ویژ ه زمین شناسی دیرینه در فارغانات (شمال هرمزگان)
از دیدگاه زمین ساخت بزرگ مقیاس نیز فارغانات دارای تنوع ساختاری زیادی است. در جنوب غرب بخشی از زون ساختاری زاگرس و زون خرد شده آن و در جنوب بخشی از زون ساختاری مکران را شامل میشود. زون شمالی سیرجان از نواحی غرب شهر بابک تا نزدیکی زون گسلی زندان در کهنوج در این برزن را رخنمون داشته و رشته کوههای آتش نشانی منطقه به صورت کمربندی با امتداد شمالغربی ـ جنوب شرقی بم در آن امتداد مییابد. پلاتفرم پالئوزوئیک ایران مرکزی بخش عمدهای از شرق و شمال و شمال شرق این استان را پوشش داده است.
تاریخچه چینهای زاگرس
همه سنگهای زاگرس را می توان به دو گروه پی سنگ دگرگونه پرکامبرین و پوشش رسوبی روی پی سنگ تقسیم کرد. اشتوکلین (۱۹۶۸)، مراحل سه گانه زیر را در تکوین حوضه زاگرس مؤثر می داند.
۱- مرحله فلات قاره (پرکامبرین پسین – تریاس میانی)۲- مرحله بزرگ ناودیسی (تریاس میانی – پلیوسن)۳- مرحله پس از کوهزایی (پلیوسن – زمان حال)
زمین شناسی منطقه
از نگاه زمین شناسی، خلیج فارس فرونشست زمین ساختی کم ژرفایی است که در زمان ترشیری پیش در حاشیه جنوبی کوه های زاگرس تشکیل شده است. شدیدترین چین حوردگی های زمان پلیو- پلیستوسن، کرانه های شمالی خلیج فارس زاگرس را چین داده ومیزان چین خوردگی ازها که در خشکی های ایران شدید است، با شیب های کمتر به طرف دریا ادامه دارد و به گونه ای که در دریا به هم از۱۰ تا۲۰ درجه می رسد. زمان پلیوپلیستوسن شکل گرفته است. در پایان دوره پلیوسن ، سطح دریا به احتمال حدود ۱۵۰ متر بالاتر از سطح کنونی بوده است. این سطح در حدود ۱۰۰۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح و به تدریج به سطح کنونی رسیده که آثار آن به صورت پادگانه های دریایی و سبخا ، در کرانه های خلیج فارس برجای مانده است.
پیکرههای بزرگ سنگی در این استان را میتوان به دستههای زیر تقسیم نمود:
۱- پیکرههای رسوبی که شامل رسوبات پلاتفرم پالئوزوئیک ـ مزوزوئیک
۲- پیکرههای آذرین نفوذی و خروجی دورانهای ترسیر و کواترنر که بخشی از یک زون ماگمایی بزرگتر می باشد. در این کمربند سنگ های آتشفشانی کالکوآلکالن، آلکالن و تودههای نفوذی گرانیتوئیدی با سنهای مختلف وجود دارد که عمدتاً مربوط به ترسیر و کواترنر میباشند.
۳- پیکرههای دگرگونی دوران پالئوزوئیک که در یک کمربند با روند شمال غربی ـ چنوب شرقی از کرمان استان هرمزگان پوشش داده است.
۴- پیکرههای مافیک و اولترمافیک دوران پالئوزوئیک و مجموعههای افیولیتی مزوزوئیک و اوائل ترسیر که در مناطق حاجیاباد ـ دولتآباد ـ فارغانات و مجموعههای افیولیتی آن در زمینشناسی ایران به نام آمیزههای رنگین افیولیتی شهرت دارند.
۵- پیکرههای رسوبی دوران چهارم که عمدتاً دشتها و کوهپایهها و کویرها را تشکیل میدهد که بیشتر آن را رسوبات آبرفتی تشکیل میدهد.
۶- این استان در طول حیات زمینشناسی خویش از پر کامبرین تا کنون بویائی ساختاری بسیار زیادی داشته و هم اکنون از نظرگاه حرکات زمین بسیار فعال میباشد.
فیولیت ملانژهای شمال مکران نوار افیولیت ملانژ جنوب و جنوب غرب کرمان این نوار از شمال اسفندقه تا منطقه حاجی آباد به طول تقریبی ۳۶۰ کیلومتر امتداد دارد. سنگ های این مجموعه شامل انواع اولترابازیک و بازیک تا انواع حد واسط واسیدی است. درناحیه چهار گنبد که عریض ترین بخش این نوار را تشکیل می دهد، نظم و ترتیب ویژه ای دیده می شود و اساسأ شامل ۳ بخش زیر است:
بخش زیرین شامل واحد های رسوبی است و قسمت اعظم آن ماسه سنگ، چرت و آهک به رنگ های مختلف است.
بخش میانی که در آن تناوبی از سنگ های رسوبی با گدازه های آتشفشانی زیر دریایی دیده می شون.
بخش فوقانی شامل مجموعه ای از سنگ های اولترابازیک و عدسی هایی از آهک های پلاژیک است.
ایا در فارغانات مردم نخستین زندگی میکردند؟
بد نیست زندکی پرماجرای انسان را از نخستین روزهایی که قدم روی زمین گزاشت مورد بررسی قرار دهیم و ببینیم نخستین برخش وجرقه تمدّن از کجا درخشید؟
مزرعه-مزرو- پاقلات – خونه گلی – پشت تنب – محله بالا وپائین
به نام خدا
مزرو(مزرعه)
از دوراهی کشروخانه، بطرف فارغانات درجاده آسفالته قدیمی و درختچه های زیبای غریچ وگلهای بهاری سیموک آرام ارام به پل بزرگی که دورودخانه را*کندر*بهم وصل میکند میرسیم.
که درنهایت سه رودخانه که به گر یا گرداب میرسد(گر کشروخانه) یکی از کهن ترین منطقه فارغانات محسوب می شود.
مزروشامل دوتنب که یکی بر تپه ی مشرف بر روستامحل نصب بازی کودکان شده ، ایجاد دوبلوار در امتداد هم یکی از عجیب ترین پروژهای عمرانی که باعث ضررها اسیب رسیدن به زمین های زراعت ومزروعی به هدر رفتن اعتبارهای عمرانی که میتوانست بجای این آزار راه ،مرکزی فرهنگی ایجاد نمایند خود جای تا،مل داردکه به موقعه برای دفاع از حریم کشاورزی و جلوگیری از اعتبارات عمرانی است مسئولین وقت تصمی گرفته که جای احترام دارد اقتصاد مقاومتی حرکتی برای بهبود روند روستا قدمی برداشته شود بهرصورت مسئولین جوابگو خواهند شد.
مزروی ها با قومی مهربان وسخت کوش از زمین حاصلخیز گندمی ری دار نانی به عمل میا ورند .
هنگام بارندگی به علت رسی بودن این زمین جلگه وابرفت میتوان
برخی از اهالی مزرو که به بندر یا حاجی آباد کوچ کردهاند هنوز بسیاری هستند تا بخشی از فرهنگ و تاریخ روستا و مردم خود را به خانههای خود در مزرو منتقل کنند خانه آنها رنگ و بویی از روستای قدیمی دارد.
روستای خونه گلی وپشت تنب که رودخانه ها باعث جدایی با مزرو به واسطه خانههای خشتی ساخته شده با گل رس و پوشش خاص و بومیزنانش مشهور است.
خانههای خشتی روستای مزرو کم نیست. کوچک و بزرگ در پایین یا بالای تنب سالم و یا تخریب شده و در حال تخریب برای مردم باقی مانده است و کمتر کسی به فریادشان میرسد. بیشتر اوقات مردم روستا برای کار به اطراف میروند و تعدادی هم میمانند چند سالی است که مردم از روستا به شهر کوچ کرده اند و فقط گاهی که مراسمیدر روستا باشد به خانههایشان برمیگردند اما هنوز برخی از اهالی روستا هستندوخانه های به سبک جدید با بلوک وسیمان ونمای مدرن ساخته .تعدادی هم به هیچ عنوان دل به شهر راضی نشده بعد ازبازنشستگی درحال شروع زندگی دیگر وجدیدی برای خود هستند مانند اینکه از مادر متولد شده اند به رودخانه ها ی خشک ونخل های بیسر وانارهای خشک پاقلات مینگرند وافسوس میخورند اب قنات جوشان ده میر کجاست ان شلتوک کاری کجاست ان خلوت مزروی برای پنهان کردن ابزار کشاورزیلنگار وکرت بند واوشن وداس وسیخ رون کجاست. ان فریاد کودکانه هنگام بارندگی با گل رس چسپان کجاست.پیر ها که دل از محل زندگی خود نکنده و حاضر نشده اند با فرزندان خود از روستا خارج شوند هنوز هم میتوان از میان همه درهای قفل زده درب های چوبی بیابیم در زمانی که رهگذری کمتری به آنجا میروند اهالی قدیمیو سالخورده روستا را دید که جلوی در خانههایشان نشسته اند و یا با همان پوشش همیشگی خود چارقد با گلهای رنگی ریز پوشیده و چادر محلی در کوچهها قدم میزنند آنها میدانند که بهار،رهگذران وکوچ کنندگان به روستا میآورد .
برخی از انها هنوز فصل سفر نشده خانههای خود را یا تعمیر میکنند و یا تخریب تا دوباره آن را از نو بسازند. آنها خانه خود را تخریب میکنند چون میتوانند از شر یک خانه درحال تخریب راحت شوند دلیل دیگرشان این است که هزینه مرمت و نگهداری بیش از بازسازی است با این وجود برای توجیه کار خود سعی میکنند که در میان همه این اهالی اما ساکنانی هم هستند که در زمین خالی خود خانه ای ساخته اند که هم رنگ و بوی سنتی خود را داشته باشد و هم سبک خانههای مزرورا حفظ کرده کند.
شاید کمتر کسی متوجه شود پشت دیوارهای کوتا این خانه و در میان خانه های بلوکی ساخته شده آن اطراف خانه ای گلی به سبک سنتی ساخته شده است و اهالی آن حتی در نوع انتخاب رنگ دیوار سلیقه به خرج داده اند اما در کنار همین خانه،
مزرو داری چهار تا پنج قنات می باشد.
قنات اوشیرین
قنات درتنگو
قنات پاقلات
قنات دهمیر
تعدای از موتور برقی جایگزین نموده کارشناسان سال ۹۶ سالی پرباران وپرآب پیش بینی کرده و با همتی که مردم مزرو دارند
هردو از زمینهای شرق وغرب کندر، گووست. وکندر شور
Goovast که ازرودخانه بخوان سرچشمه میگیرد اب چشمه اووشیرین راپر آب میکند.
این مردم مزرو سخت کوش از زبده ترین بهترین کشاورزان این برزن هستند باغ های دهمیر،گشنو ودرتنگو وبسته را محلی برای امرار معاش حلال کاشت انواع میوه های تابستانه وپائیزی
بندکو- اشکفت چهل گزی
روستای بندکو
روستای درضلع شمالی شهر فارغان ومشرف بر فارغانات می باشد.این روستا بر دامنه کوه بصورت شرقی غربی بنیان وساخته شده. پشت یا در شمال بندکوه دق آشکار-وتیدمه پشته درازو
ده مرشد- اشکات(اشکفت چهل گزه)- تولشی- بندکوه- فرغو
از روستاهای کوهستانی فارغانات که اکثر به کار کشاورزی، دام داری مشغول بکارهستند، محصولاتی مانند نارنگی- انجیر(انجیرسوزو) با آب زلال از چشمه های زیبا به برکه ها منتقل وسپس باغهای انجا را ابیاری می کنند.این چشمه هاسالهای خشک سالی چندان تاثیری در کم وزیاد شدن اب چشمه این برزن نشده.
محل های دیدنی
غار ویا اشکفت چهل گزش از محل های دیرینه وکهن می باشد.
شش اشکفت که در ایام مختلف خانواده های بسیاری در اشکفت مورد نظر ساکن بوده.
از این اشکفت ها برای زندگی وزخیره کرده علوفه دام بهره می بردند.
یکی از این اشکفت ها چهل گزنام دارد تا چهل سال پیش محل زندگی افراده بوده .
ودرحال حاضر پر از خفاش وحیوانات موزی می باشد.میتوان گفت نقش این اشکفت ها سرپناهی در برابر حوادث طبیعی وحیوانات درنده بوده است شکی نیست.
بندکوه دارای ده تا پانزده چشمه کوچک وبزرگ که تعدادی نخل ونارنگی وانجیر والو (الوپوجی) بید بنگلا وگز بناهای در دامنه کوه با مصالح سنگ وگل وچوب خانه های زیبا برای زندگی سالم درکنار طبیعت بنا نموده.
این مردم تلاش کرده اند که به مراتب در شهرآئینی وفرهنگ وادب موقعیت مناسبی برای کودکان خود با ایجاد دبستان داشته باشند
وبسیار افراد با مدارک عالیه از این برزن در شهرها خدمت میکنند که گاهن تعدادفکر وقصد نوسازی منازل اجدادی خود هستند.
مقاله از مرتضی محمدی فرزند کرامت
اسناد -قدیمی- دستخط
اسناد قدیمی در فارغان
شناخت اسنادو یا دستخط افراد
تمامی کاربران مخصوصاً افرادیکه با مردم فارغانات آشنایی داشته ودارند پی بردن به اصالت فرهنگ در این برزن گویای همه ی زیبایهاست بنا به تدریس درمکتب خانه های فارغانات ما با دستخط های زیبا مظهر فرهنگ وتمدن منطقه هست روبروی می شویم که تعدادی ازنامه ودستخط هدیه از
خانم محبوبه منصوری وعامر منصوری تشکر ویژه داریم.
۱. روش فیزیکی
۲. روش شیمیایی
۳. روش مقایسهای.
سیرمند -سورمند -برزنی از شهدای حرم
سیرمند،راییز، مزرعه، سیاهک، باغانان، پرعابدین،تلمرا دق فینو مزرا
روستایی زیبا در شمال هرمزگان .
سیرمند در نافه این برزن قرار گرفته و ۷۰km حاجیآباد واقع شده.
اطراف آنرا را رشته کوهی شمال کوه جائین،در غرب جاده اصلی وشرق کوه بونه وتشگردآخرین رشته کوههای زاکرس این کوه محل رزق وروزی این دیار هست، در شرق کوه برفی و در شمال آن کوه شاهانی (شانی) قرار دارد.
گویش مردم سیرمندی همان فارغانی یا تارمی میباشد.
این منطقه کوهستانی بوده و آب و هوای معتدلی دارد، این روستا دارای زمینهای کشاورزی، درختان خرما و مرکبات انجیر وانگور وهلو وپرتقال مرغوب دارد.
داشتن منابع باستانی وکهن مانند پل میلکانی عبور آب وبازگشای وتونل دردل سنگ جستههای درکوه ودره کافران صورتک وسنگ نبشته واشکفت های گاوی ایجاد استخر ساروجی اب برای کاروان وجود چندین کوره های باستانی در رائیز اصالت این منطقه شهرآئینی همراه میکند.
جمعیت
جمعیت این روستا براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۶۶۵ نفر (۱۶۸خانوار) بودهاست.
اولین دیدار با پروفسور ارفعی
- افتخار دیدار با استاد عبدالمجیدارفعی که در شناسایی خط اکدی و میخی ودرتکمیل کردن پروژه ترجمه سنگ نبشته بیستون زحمات فراوانی کشیده وملاقات ودیدن این ایرانی هرمزگانی وجنوبی افتخارات من محسوب می شود که همیشه سالم وسلامت باشند هرجا هستند خدایارشان.
عبدالمجید ارفعی (زادهٔ ۹ شهریور ۱۳۱۸ در بندرعباس) پژوهشگر و متخصص زبانهای باستانی اکدی و ایلامی، ایلامشناس و از آخرین بازماندگان مترجم خط میخی ایلامی در جهان و از مهمترین کتیبهخوانان ایرانى است و برخی از لوحهای گلی تخت جمشید با تلاش وی ترجمه شدهاست.زادروز : ۹ شهریور ۱۳۱۸ بندرعباس، ایران محل زندگی : تهران ملیت : ایرانی پیشه : کتیبهشناس، ایلامشناس، متخصص زبانهای باستانی
لقب : هخا
فرزندان: آرش، سورنا، چیستاسریرا
والدین : میرعبدالله ارفعی - زندگی
عبدالمجید ارفعی در شهریور ۱۳۱۸ در کوه گنو بندرعباس به دنیا آمد. پدرش میرعبدالله ارفعی و اصالتاً اهل اوز از توابع استان فارس بود. او دوران دبستان را در مدارس بندرعباس و یزد به اتمام رساند و در سال ۱۳۲۸ به همراه خانواده به تهران آمد و در مدرسه منوچهری و البرز به تحصیل پرداخت.پس از پایان دوره دبیرستان و تا پیش از ورود به دانشگاه در سالهای ۱۳۳۲ در کتابخانه ملی با نوشتههای ابراهیم پورداوود آشنا شد. در همان زمان از استاد متینی معلم ادبیاتش، الفبای فارسی باستان را آموخت و در همان سالها زبان پهلوی را نیز از روی کتاب کارنامه اردشیر بابکان محمدجواد مشکور آموخت. برای آموزش زبان اوستایی گاتهای پورداوود را سرمشق قرار داد و آن را نیز آموخت.پس از اخذ دانشنامه لیسانس زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران، در مهرماه سال ۱۳۴۴ به آمریکا رفت. بنا بر پیشنهاد و توصیه پرویز ناتل خانلری و استقبال استاد پور داوود دو سال یه آموزش مقدمات اکدی پرداخت و پس از آن به مؤسسه خاورشناسی دانشگاه شیکاگو رفت و تا هشت سال زیر نظر ریچارد هلک، از مشهورترین استادان خط و زبان ایلامی، به یادگیری زبان ایلامی و اکدی مشغول شد. در همان زمان با گلنوشتههای ایلامی و کتیبههای تخت جمشید که به امانت نزد دانشگاه شیکاگو بود و ریچارد هلک در حال بررسی، خواندن و ترجمه آنها بودهاست، آشنا شد. هلک در آن دوران هر شب چند کتیبه خوانده شده را به ارفعی میداد تا او از روی متن ترجمهشده، کتیبه ها را بخواند. پس از مدتی هلک کتیبههای خوانده نشده را هم به ارفعی میداد. این تجربه بعدها به ارفعی در نوشتن کتاب «گلنوشتههای باروی تخت جمشید» کمک میکند. عبدالمجید ارفعی اولین ایرانی است که در این رشته تحصیل کرد. همچنین او تنها متخصصی است که میتواند بقیه آن کتیبهها را بخواند و آنها را ترجمه کند.ارفعی در تیر ماه ۱۳۵۳ خورشیدی از رساله دکترای خود با عنوان «زمینههای جغرافیایی فارس بر اساس گلنوشتههای تخت جمشید» دفاع کرد و با مدرک دکترا به تهران بازگشت.سپس نزد پرویز ناتل خانلری رفت و در فرهنگستان ادب و هنر ایران به همکاری پرداخت.فعالیتها
نتیجه همکاری عبدالمجید ارفعی با دکتر خانلری در بین سالهای ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۷ خورشیدی، گردآوری گنجینه بیشماری از مجلات، مقالات و کتابهای گوناگون درباره تاریخ ایران و جهان و گلنوشتهها و خطهای خواندهشده است که در پژوهشکده علوم انسانی نگهداری میشود. ارزش دلاری این کتابخانه در زمان خرید بین ۳ تا ۴ میلیون دلار بوده که امروز ارزشی به مراتب بالاتر دارد.تالار کتیبهها در موزه ملی ایران بین سالهای ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۲ توسط او و شاهرخ رزمجو ساخته و آماده شد. گفته میشود او و دانشجویانش حتی قفسههای این تالار را خودشان نصب کردند. چون خرید کتاب در آن زمان دشوار بود و این تالار نیز کتابی در اختیار نداشت، برای تامین کتاب، ارفعی به پژوهشکده علوم انسانی مراجعه کرد تا از کتابهایی را که بیست سال پیش خودش سفارش داده بود فتوکپی تهیه کند.بسیاری از لوحهای گلی تخت جمشید و متنهای حقوقی بینالنهرین از روی کتیبههای تاریخی با تلاش دکتر ارفعی ترجمه شدهاست.عبدالمجید ارفعی سابقه همکاری با بنیاد پژوهشی پارسه و پاسارگاد و بنیاد پژوهشی شوش را در کارنامه خود دارد. همکاری او با بنیاد پژوهشی پارسه پاسارگاد، منجر به خوانده شدن کتیبههای خزانه تختجمشید شد که در موزه همان جا نگهداری میشد.او نخستین ترجمه فارسی فرمان کوروش بزرگ (منشور کورش) را از روی مولاژی از اصل منشور، همراه با نسخهبرداری جدید انجام داد.عبدالمجید ارفعی به همراه دکتر جعفری دهقی از اساتید دانشگاه تهران در حال تحقیق و بررسی ترجمه دو کتیبه از بیستون است. بخش زبان ایلامی و بابلی (اکدی) این متنها به عهده دکتر ارفعی است. حرفنویسی، آوانویسی، نگارش واژهنامه و همچنین بازنویسی متنها به خط میخی و ترجمه آنها به فارسی کار مشترکی است که آنها در این پروژه بر عهده دارند.گلنبشتههای باروی تختجمشید
کتاب گلنبشتههای باروی تختجمشید پژوهشی است بر روی صد و پنجاه گلنبشتهای که موسسه شرقی دانشگاه شیکاگو در سال ۱۳۲۷ خورشیدی به ایران پس فرستاد. علاوه بر این مقدار تعدادی از گل نبشتههایی که در بخش تاریخی موزه ملی ایران نگاهداری میشوند و گلنبشته منفرد دیگری از باروی تخت جمشید برای نخستین بار بازخوانی و به همراه تصاویرشان منتشر شدند.این گلنبشتهها اسناد اداری و مالیی هستند بین سالهای سیزدهم (۵۰۹ پ.م) تا بیست و هشتم (۴۹۴ پ.م.) پادشاهی داریوش بزرگ، که در آنها به حمل و نقل کالا، دریافت، جابهجایی، ذخیره و پرداخت کالا در ازای حقوق کارگزاران، مسافران و کارگران دولتی در ایالت پارس اشاره شدهاست.این کتاب در هشتمین دوره جایزه کتاب فصل ویژه آثار منتشره در زمستان سال ۱۳۸۷ در حوزه زبان و در بخش زبانهای باستانی به عنوان کتاب برتر شناختهشد.آثار
کتاب فرمان کوروش بزرگ، مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۹ خورشیدی، شابک ۹۷۸-۹۶۴-۷۰۱۵-۹۲-۸گلنوشتههای باروی تخت جمشید، عبدالمجید ارفعی، مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۷ خورشیدی، شابکفرهنگ، عبدالمجید ارفعی، مهدی مداینی، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، -
میلکانی پلی جهت جوی آب-کشاورزی- قدامت بالا در سیرمند
مقدمه
یکجانشینی وشهرآیینی، نظم واقتداردراین برزن که با توانایی ویژه افراد در این حوزه اقتدار و امنیت ساکنین بااستحکامات دژو قلعههای متعدد با ابنیه و سلاح درخور دفاع از حوزه نیاز به قلعه، ودژمناسب استفاده از (اسلحه) مربوط به زمان خود نشان ازاقتداروپیشه وری وصنعتی بودن مردم فارغانات هست.
فارغانات با داشتن چشمه، قنات و رودخانه وباجمع آوری آب های روان درعهد کهن ودیرین به علم و صنعت کهن در ساخت انواع سد وابست باملات ساروج وسنگ هدایت آب، در دشتها کشت سیفی جات، کاشت مرکبات در کناره کوه با شیب تند، داشت وبرداشت محصولات کشاورزی بستر دادوستد ایجادنموده، این بسترنیاز به ابزار کشاورزی درزمان خودگواه بر بالا بودن رتبه پیشه وری و شهرآیینی وصنعتی ای و برزن استورار بدنبال خواهد داشت.
شاهنشینی کهن باستان در این گستره به فرتور کشیده.
ادامه خواندن میلکانی پلی جهت جوی آب-کشاورزی- قدامت بالا در سیرمند
یکجانشینی وشهرآیینی، فارغان- فارغانات
مقدمه
یکجانشینی وشهرآیینی، نظم واقتداردراین برزن که با توانایی ویژه افراد در این حوزه اقتدار و امنیت ساکنین بااستحکامات دژو قلعههای متعدد با ابنیه و سلاح درخور دفاع از حوزه نیاز به قلعه، ودژمناسب استفاده از (اسلحه) مربوط به زمان خود نشان ازاقتداروپیشه وری وصنعتی بودن مردم فارغانات هست.
فارغانات با داشتن چشمه، قنات و رودخانه وباجمع آوری آب های روان درعهد کهن ودیرین به علم و صنعت کهن در ساخت انواع سد وابست باملات ساروج وسنگ هدایت آب، در دشتها کشت سیفی جات، کاشت مرکبات در کناره کوه با شیب تند، داشت وبرداشت محصولات کشاورزی بستر دادوستد ایجادنموده، این بسترنیاز به ابزار کشاورزی درزمان خودگواه بر بالا بودن رتبه پیشه وری و شهرآیینی وصنعتی ای و برزن استورار بدنبال خواهد داشت.
شاهنشینی کهن باستان در این گستره به فرتور کشیده.
درختان همچنان پابرجا ونشانه از زندگی ومحبت عمارت زیبای
در این مقاله ابنیه هاخاص درخورمحل زندگی با ساخت مصالح بومی دردسرس از نظر کیفیت وآسایش محل زندگی تحقیق، برسی شده وبصورت علمی ارائه شده است.
فرهنگ (گویش) غنی با نحوه زندگی آداب رسوم ومعاشرت وداستانهای زندگی مردم وبازی ها سنتی بومی، در راستای افسانه ها وداستان های که سینه به سینه به ما رسیده است نحوه گویش وبستر زندگی به دوران کهن ودیرینه میرسد.
فارغانات درکهن صنعت وپیشه وری ویژه ای برخوردار بوده در تولید انواع فلزات وزیورآلات، پارچه بافی وتولید انواع سفال و چرم وبهره بردن از رنگ طبیعی ودباغی مشک آبخوری یا پوست وپارچه، طب گیاهی با این علم کامل شناخته هست وبهره می برده ند.
سه مشخصه بارز پری کانی (فارغانی) احمدی –تارم زمین اوتیان–سیرمند– جائین- شمیل وهمه اطراف که نام انها دراین صفحه جای نمیگیرد.
۱-البسه (پوشش لباس) ۲-سازوبرگ نظامی ۳-کلاه نمدی نرم که البسه نظامی مادها عبارت بود ازشلواروخنجرآویخته از کمرکه تا روی ران راست قرار میگرفت وکمانی بزرگ داشته هرودت اضافه میکند که لباس پارسه ها به هنگام خدمت نظامی، لباس مادها که کمتر دست پاگیر بوده میپوشیدند اما بجای کلاه سربند که سرپوش سنتی آنها بوده. که شرح دقیق آن مطابق است با نقش برجسته تخت جمشید که این قوم به علت بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشیان معاف از هرگونه مالیات بوده.
اقوام در جنوب کرمان در زمان باستان (هخامنشیان)
چهار اقوام مهم ایرانیان که در جنوب کرمان در تاریخ هرودت آمده است پری کانیها (فارغان) یاتوئیه، ماچیه واسکرئیه که سکنی گزیده انداز (ارنولدتوین بی)جغرافیایی اداری هخامنشیان صفحه ۷۴) این قبایل از نسلی واحد بودهاند (نک، تاران، یوتائیان در باکتریا هندوستان، صفحات ۴ تا ۲۹۲) در مورد دستگیری و اقوام بهصراحت بیانشده است.
چیش وپیش (تقریباً ۶۴۰-۶۷۵) قلمرووحکومت هخامنشیان پارسواش وانشان تمام گروه های اقوام جنوب ایران که در انسوی اعیلام سکنی داشته یعنی سرزمینهای که بعدها با اسم فارس لارستان و کرمان و (پری کانی) فارغانات معروف شد و وسعتی بسیار ویژه وچشمگیریافت (نک کامرون، ماخذنقل شده، صفحه ۱۶۱) چیش و پیش در جنگ بزرگ وچشم گیری میان عیلام وآشور، تلفات بسیارسنگین واز ضعف آشوریان که بیست پنج سال ادامه داشته وقلمرو واستعکامات میان فرزند بزرگترش واریارمنه تقسیم کرد (۶۰۰-۶۴۰ ق-م) ادامه صفحه. موقعیت جغرافیایی جنگ وهه یزداته مگوشی با سردار داریوش کبیربنام ارته وردیه درکنار کوه فارغان فارغانات مشهود است بنا به گمانه زنی لشکریان ارته وردیه از راه شاهی ده شیغ وارد و این درگیری در فارغان با ویزاته در صورت گرفته است.
جایگاه وه یزداته مگوشی (مغی) درتارم (یاتوئیه) بوده که در پارس بر داریوش شورید وخود رابردیای (دومین بردیای دروغین) نامید که شرح آن مفصل است.
سپاه داریوش به فرماندهی ارته وردیه اورا شکست دادودستگیر نموده.
موقعیت جغرافیائی دوولایت یاتوئیه (اوتوئیه) ومکه (میکوی) را میتوان به گونه ای تقریبی، مشخص کردِ
( DP40) سنگ نبشته بیستون
(نقل ازسنگ نبشته بیستون بند ۴۴) شهرزادگاه وه یزداته، تاروا Tarava اسم آن رابعدهابه (طارم) وتارم درغرب فارغان قرار گرفته، وه یزداته در کوه (kaufa) به نام پرگه – (parga)(فرغون) کوه فارغان آخرین نبردرا با لشکر داریوش شاه انجام میدهد برگرفته از سنگ نبشته بیستون (DP، بند ۴۰-۴۱-۴۳-۴۲) ولشکرداریوش شاه به فرماندهی ارته وردیه همه لشکریان وه یزداته را اسیر ومحل این اتفاق در کنار کوه (فرغون) فارغون به نام منطقه (گوش نوئیه) که این دو کوه دراین منطقه شباهتی بسیار به کوهان شتر دارد تپه ای بزرگ وتپه ای نسبتن کوچک.
برگرفته از تحقیقات میدانی جنگ در کناره تپه دژ گوش نوئیه (۵۲۱-۵۲۲) پیش از میلاد به شرح زیر.
- مناسب بودن شرایط موقعیت جنگی
- میزان فاصله۵۵کیلومتری تا تارم
- مسلط بودن دیدبانان به مسافت طولانی
- وجودانواع کوزه های شکسته فراوان
- مشاهده فراوانی سفال های مختلف آن دوران
- وجودکوره های سیاربرای مرمت ابزار لشکریان
- دسترسی آب فراوان از دو طرف
- دسترسی جهت خوراک دام وعلوفه فراوان از دشت های مجاور
- محلی مسطح برای جنگیدن و دفاع در کنار دو تپه به شباهت فراوان به (کوهان) شتر هست در خاکبرداری در سالهای ۱۳۷۰ درجنوب (تپه) گوش نوئیه گورهای دسته جمعی با اسکلت های بسیار فرسوده مواجه می شونداما راز این اسکلت های قدیمی (گوردسته جمعی) بی گمان همان لشکریان وه یزداته می باشد که در سالهای (۵۲۲ الی ۵۲۱ ق-م) صورت گرفته ویک جا مدفون شده است.
- مسیرعبورلشکراز دهنه دهشیغ همان راه شاهی به کناره بندکو(فرغو) عزیمت ودرکناره دژاتراق موزه گرفتن.
فارغان، سیرمند، تارم زمین سه سرزمین جداناپذیر.
- .
فارغان سیرمند تارم زمین (فارغانات) ازروش قرارگیری از خاور به میان راههای پیشینه جیرفت و شهر سوخته تپه یحیی و غرب به ایلامیان و بینالنهرین،کاسیها،واکدیودرفرجام سومریان قرارداشته، یک مثلث مهرآفرین شهر سوخته – هلیل رود-تپه یحیی، فارغانات به شمال پیشینه تپه سیلک، تمدن، تپه گیان (همدان) و در جنوب فرمانرواییهای باستانی درجرون (هرمز باستان) وجنوب ایران، فارغانات فروسوفرجام ((میان راه) کاروانی و بازرگانی این تیرهها بالار (لارستان)که پیشینه باستانی دارد آرامگرفته، بیگمان تمدن جیرُفت و شهر سوخته و تپه یحیی با سرزمین فارغانات همان تپه ها ی (نظامآباد و تپه گوش نوئیه) برابری میکند و یافتههای دیدای وتکه کوزهها همان رنگ وسیاق باستانی گواه هست خانهها وخشکه چینیهای یافته در کناره اشکفت های گاوی درغرب بخوان ورائیز، جنوب دهنه میمند، دهنه های درآی گاه به کوه تشگرد (فارغان) وکوه بخوان کوه بونه وکوه دغ بطرف دشت مینو، گوبرزی در ارتفاعات تقریبابیش از چهل پنج کیلومترطول شرق به غرب رشته کوه زاکرس نخست دهنه تیدر (پاچنار)، دوم دهنه میمند، بافاصله هشت کیلومتر سپس، دهنه نارمند بنابراین، آوردگاه شمالی کوه از دید بیمناک نبودن وخطرمهاجمان سه ورودی، در مهار درآورد وجبهه غربی یک دهانه ورودی از سیرمند (رائیز )و (پاچزاک)pachzak واشکفت گاوی وبی گمان گروههای از مردمان دیرین (باستانی) در این درهها و در بخشی ازهماگ (گود برزی)goodiboorze و (کوه) بونه ودهو doohoo پس محرو، وبونه (بخوان) بستری از نیازهای آسایش زندگی (باستانی) وکهن مردمانی باوجوداین دژ بلند (کوهها) فراهم نموده از طرفی بنا به گویش، فرهنگ و گونه ی قرارگیری جغرافیایی بخشی جدانشدنی از گیتا هست، درهمه روزگاران از خشکسالی تا جنگ و فشارهای کشورداری همه را فروسوی یکدیگر قرار میداده بنابراین یک سرزمین بزرگ فرهنگ پرمایه گشایش نموده. یکجانشینی دایرهوار، درفارغانات را محیا، ولی بدانیم که تارم زمین در نافه این پرگار قرارگرفته، سیرمند نقش پایتخت و سرزمینی بیبیم از روی دژ کوه بلند جائین، و فارغان (فارغانات) هم پایتخت پیشهوری باستانی بنامیم داد گفتار را فراخواست کرده ویک شهر آیینی را، همه زنجیروار باهم یک فرهنگ توانگری را پالایدمیکشد سیرمند و تنور کافری وسنگ نبشتِ هایش (صورتک)، تارم زمین در شورش ویزدانه در زمان داریوش بزرگ برگرفته از کتاب (انولد توین بی) ترجمه همایون صنعتی زاده، وجلد هفتم تاریخ هرودت بند ۷۰-۶۹ همچنین فقره ۶۷ در چهارفصل به همین سخن پرداخته (سنگ نبشت بیستون). درآی گاه بخوان و آتشکده، برزن درگیری ویزداته در کناره کوه فارغان (فرغون) داریوش شاه با فرستادن لشگری به فرماندهی (ارتهوردیه) در دامنهای تپهی گوش نوئیه (۵۲۲-۵۲۱ پیش از میلاد مسیح) و بنا به کهن نگاری و مستندات در سنگ نبشت ازچبیستون (هنگام چهارم) برزن جنگ و دستگیری شاهزاده خود خوانده پرس پلیس در این برزن کوه فرغون رخ گرفته، جنوب فارغان دامنه کوه پیهای که از سنگ و ساروج بومی بنام (انبار دیو) که گویا از قد امت باستانی برخوردارهست، ساختمانها درآی گاه ده شیغ (آشکارا) درشمالی ترین بخش فارغانات این ساختمان، با زیر بنای بزرگ ودرمقابل آن (شرق) ساختمان همانند دیگر ساختهشده این ساختمانها که ویژگی ستارهشناسی، گاهشماری، پیدا کردن هنگام ها، زمان کوتا ترین شب وبلندترین روز (شب یلدا)، کشت و برزگری و آمدن سال نو را آگاهی میداد دو ساختمان روبروی هم دو سوی رودخانه به (کارمان یاکرمان) همبند میکند بنابراین با این مستندات استوار این سرزمین باستانی با همسایگی، یوتیا ها (تارم زمین) تیره پری کانی ها (فارغانات) در جنوب پایتخت (پرس پولیس) بنامیم برپا داشته و از باج دادن به پایتخت چند گاهی رهاشده بوده (هرودت نک صفحه ۲۳ و ۳۲ بالا) و در این برزن لشگر (هخامنشیان) آزادانه و دارای سربازانی جنگی بوده که دروارههای بعدی به هنگام میپردازیم این برزن بخشی از ناحیه۱۸ مالیاتی هخامنشیان بوده آوازه دو تیره که در فرهنگ و جغرافیایی هرودت مشترکا در بخش مالیاتی اقامت داشتند،
پری کانی های جنوب وحبشی های آسیایی، درهیچیک از فهرستهای رسمی هخامنشیان نیامده است، هرودت در بازگویی آرایش جنگی سپاه گسیلی خشایار شاه به آتن (رم) جدا از این دو قوم را به یکدیگر مربوط نمی سازداینجا پری کانی ها همان سازوبرگ تجهیزات پکتیه ها (مردمی در مرز پاکستان وهند)بکار میبردهاند ولی یک واحد سپاهی مستقل داشته خودفرماندهی یک لشگر داشتن (منابع:هرودت،کتاب هفتم،فقره۶۸) پس حبشیهای آسیایی همراه با هندیها وپری کا نی ها یک واحد تشکیل میدادندپری کانی ها همسایه شرقی اوتیان (یاتوئیه) تارم زمین بوده ولایت انها جنوب شرقی کرمان بخش غربی مکران بودهاند بخش شرقی مکران،حدفاصل پری کانی ها تا سند،باید سرزمین حبشی های آسیایی بنامیم وبنا به حدس ،داریوش شاه بزرگ این ناحیه هم زمان و همرا با تصرف سندبه مالکیت درآورده باش لابد به عنوان بخشی از همان سیاست بدست آوردن سواحل اقیانوس هند بوده منابع فوق از کتاب های تاریخی بیش از۷۰ جلد در تاریخ های متفاوت اقتباس شده است .
(جغرافیای اداری هخامنشیان ازآرنولدتوین بی ترجمه همایون صنعتی زاده صفحه ۱۱۰ ومورخ هرودت هست)
تاریخ مدینه دمشق
(۱) کذا و فی ترجمته فی سیر الأعلام ۱۹/ ۱۷۸ «الحسین».(۲) الخبر نقله الذهبی فی معرفه القراء الکبار ۱/ ۴۲۹ و الوافی بالوفیات ۱۲/ ۲۰۴.تاریخ دمشق، ابن عساکر ،ج ۱۳،ص:۳۵۱ حرف الکاف و حرف اللام فارغان حرف المیم صفحه : ۴۴۱
فارسنامه ناصری جلد ۲
صفحه های:، ۱۶۰۰، ۱۶۰۲، ۱۶۱۴، ۱۶۱۶، ۱۶۱۷، ۱۶۲۰، ۱۶۲۳، ۱۶۲۵، ۱۶۳۳، ۱۶۳۴، ۱۶۳۶، ۱۶۳۷، ۱۶۴۰، ۱۶۷۶فارسیه (فریه …) ۱۲۶۴، ۱۲۶۵فارغان ۴۲، ۹۰۰، ۱۳۵۰، ۱۳۵۱، ۱۳۵۲، ۱۳۵۳، ۱۳۵۴فاروق (قریه) ۵۹۶، ۱۵۵۶فاریاب ۳۸۰، ۱۳۳۸، ۱۳۴۰ ۱۵۲۷
چگونه ما میتوانیم فرهنگ فارغانات را یک شهر آیینی چند هزارساله باستانی بنامیم.
ابنیه و ساختمان و دژهای ویژه فرمانرواییهای پایتختی و قلعهها، نِشانه ی پیشه به گزارش ذیل.
- ورودی دهنه کوه بونه آتشکده، گاه شمار بخوان یکی از معابد بزرگ در هنگام باستان هست این بنا بعد از گذشت راه کوهستانی بعد از تیدر به محلی موسوم به چرخ که کوه شاه شکن و (آبشارچشمه بخوان) معبد بر بلندی تقریبا ۸۰ متری بنا شده واز همان بلندی تونل وراه مخفی برای بردن آب تقریبا به طول بیش از۸۰ متر از بالا تا کف رودخانه(چشمه)درخت تاهم در محل یاد شده سبز شده.
۲- کورههای دیرینه (پراکندگی این کورهها در چندین بخش مشاهدهشده که دور از معدن فلزات بوده بنابراین گمان از سرزمینی امن وگویای محرمانگی این صنعت را در ان دورآن بازگو میکند) کوره در کناره کوه کلوک کوره در دهنه میمند کوه در پس محرو کوره در کنارسنگ نبشته سیرمند ودر پاچزاک این تعداد فقط در محل کوه ها شناسای شده است اما وجود گاهن در کناره زیارت درمیمند فارغان وتارم راحتی پراکنده ومشهود است.
۳- سدهای (آب بست) ساروجی با زیر سازهی بزرگ با ارتفاع۲۵متروعرض۱۹متر وبیش از۴متر ضخامت پی ان که از سنگ وساروج است ومراتب استفاده ان با لوله ها وسوراخ در ان اسیاب بوده است.
۴- چاههای ساروجی کشفشده در تپههای نظامآباد نوع وساخت این چاه با ساروج مایل به رنگ قرمزوچیدمان سنگ وملات ساروج وتراز بودن ویک نواخت بودن دایره وار با اندودساروج گلی ان را ابنیه کهن ودیرینه می سازرابنیه خاص ومهمی تلقی می شود.
۵-نقش صورتک وسنگ نبشته بر سنگ درسیرمند وقلعه ها ودژهای وکوره های مجاورآن وکندن جوغن در دل سنگ وودره تنورکافری علامتی برای دیرینه بودن سیرمندهست.
۶- پاچزاک وپس محرو، کوره باستانی، وجود دفینه های ودخمه ها وجوغن در دل سنگ وچیدمان سنگ های لاشه بزرگ مرتبط به دوران ایجاد جوغن که به دیرینگی گویا می گردد.
۷- دهنه میمند وجود غارهای واشکفت که به احتمال زیاد تراشیده شده وضلع غربی آن آسیاب بادی وجود دارد و بیان از زندگی افرادی در قدیم ایام در این منطقه داشته.
۸-هردوت، کتاب هفتم، فقره ۶۸ همچنین، فقره ۶۹-۷۰-(۳ صفحات ۳۳-۳۲ بالا) بصورت مفید مورد این مکان (فارغان) را جزیی از یک تمدن باستانی توضیح داده است.
۹- صفحه ای از کتاب جغرافیای اداری هخامنشیان از آرنولد توین بی (همایون صنعتی زاده): هردوت در صفحه های ۱۱۰ درمورد فارغان و (یاتوتیه وپرکان ها)-(فارغان) وازعزام لشکر، ساز برگ وتجهیزات جنگی وشرکت در جنگ ها خصوصا زمان خشایارشا وجنگ با رومی یان وگذشتن از دریای ادریاتیک و فتح اتن، ادامه راهی برای شناخت تمدن هزارساله در فارغانات می باشد.
۱۰-قلعه کافران پرفراز کوهی در منتهیالیه منطقه کوهستانی شمال دشت تارم زمین که هماکنون دماغه گهکم نامیده میشود.
۱۱- قلعه خندق (قلعه تارم) درشمال غربی روستای تارم قدیم وبر روی برجستگی زمینی ساخته شده.
۱۲- قلعه ودژهای که از بزرگترین بنای خشتی وگلی محسوب میشود در تارم در رفیع آباد ودرمیمندوفارغان وسیرمند ساخته شده است.
۱۳- گور چدنی به معنای قبرستان یهودیان محوطه باستانی وسیعی قرار گرفته.
۱۴- بقایای آتشکده ای در روستای گنج
۱۵- بنای «چارتاقی» در زمان کهن، با اندیشه و با مفهوم «آتشکده» آن اندازه تطابق داشت که خود آن بود و سپس هر روز بیشتر به درون فضای کالبدیِ معابد ایرانیان کشیده شد و گویی جذب آن شد. «چهارطاقی» ده شیخ در کتب تاریخی بنام دوشکویه نام برده اند وبصورت مفصل وصف خواهم کردبدین لحاظ چهارطاقیهای عهد ساسانی که در محلهای موسوم به در باغ و علیآباد و رحمتآباد واقع در دشت آرزو از توابع بخش بافت (شهرستان سیرجان) کرمان وجود دارد و بنای شگرف دواشکوبه (دوطبقه) موسوم به بهشت و دوزخ واقع در نزدیکی سلطانآباد که احتمالاً مربوط به عهد اشکانی است و در پنج کیلومتری چهارطاقی در باغ واقع هست طبعاً مربوط به استان فارس نبوده به شرحی که گذشت توضیح درباره آنها ضمن آثار تاریخی استان کرمان باید مذکور افتد و به همین ترتیب امکنه باستانی نظیر تل گنج که تپّه ماقبل تاریخی واقع در نزدیکی نظام آباد از دهستان (فارغان) از توابع حاجیآباد (سعادتآباد) بندرعبّاس است.
ابنیه های قدیمی ساروجی دیرینه
- آتشکده ورودی دهانه روستای بخوان وباحفر کانل به پایین رودخانه که قسمتی از آن بر اثر بارندگی که طول ان تقریبا ۸۰ متر در کناره کوه برای مصرف اب کنارچشمه حفر وتردد کنند. بسیار چشم گیر می باشد. وبه عهد باستان میرسد که در قدیم معابدی وجود داشته ورونق فراوانی برخوردار بوده است.
۲- تپه های نظام آباد وحسین آباد با داشتن چاهای آب ومنحصر بودن چاه موصوف وتراز بودن با جنس ملات وسنگ که انرا بسیار صاف ودقیق با ساروج قرمز اندود شده از شاخص ترین ابنیه وچاهای ان منطقه محسوب می شود. تپه های زورآباد وگشنو محلی صنعتی، تولید چرم مشک آب، کورههای، ساخت سرامیک تا جواهرسازی فعالیت داشته و به عهد ساسانیان تا مادها میرسد.
۳- معاصر برج روبروی آن توسط رِییس عبدالکریم با حکم حکوکتی از زماندار وقت رئیس عبدالجلیل نوه رئیس غریب شاه بزرگ مرمت و برای حفظ مراتع فارغانات وسبعه سبزمستقر بوده.
۴- تعداد ۴ مورد کوره از باستان از عهد دیرینه و کهن و قبل از حمله اعراب در چند دوره مشغول بکار بوده وتولیدعمده آن فلز آهن مس و مفرغی بوده که شیر مفرغی کشفشده در روستای بسته به دوران مادها میرسد محلی که شیر برنزی کشفشده طاق کوچک که از اجر وملات ساروج استفادهشده نوع بنایی و جانمای و مصالح خود گویای تاریخ کهن و باستانی فارغانات حکایت میکند.
۵- برج شرقی گوش نوئیه در تولید زیورآلات و کورههای سفالی و در دشت کنارگان زورآباد با خاک رس سفال مرغوبی تولید، البته(جنگ ویزدانه) در جنوب همین تپه بهسادگی میتوان نشانهها آن دید.
۶- کورههای متعددی در فارغانات مشغول بکار تولید سفال ازجمله در نظامآباد وجود چاه ویژه از جنس اندودملات سنگ و ساروج صورتی.
۷-آب بست بزرگ (سد) خانهها دیرینه با سنگ و ساروج.
- دِژ گلشن (قلعه) یکی از قلعههای است که در شرق زمینهای فارغان با خندق اطراف آن پایگاهی با ساروج و سنگ با درب ورودی پابرجا چون در دشت قرار داشته از ایمنی ویژهای برخوردار بوده و یک چاه آب در میان سرا دِژ حفرشده بود و درب و دیوار غیرقابلرخنهای داشته به نقلقول از «عبدالمحمد منصوری» از نوادگان کله مرتضی کلانتران زمان قاجار توپی دران مستقر که در جنگ میان قومیت در درون چاه انداختهشده است.
۹-دِژ قلعه (دژ) که به هم نزدیک هست دژهای دیرینه درغرب فارغان کنار دژلموشوک برای امنیت غرب فارغان نقش مهمی ایفاد نموده است هست.
۱۰-دِژ سور خونی یکی از قلعههای که قدمت بالای دارد زمینهای شمالی فارغان را پوشش میداده و محلی امن برای برزگری وکشاوری و انبار فراوردههای دامی به بر دوش داشته.
۱۱-وصف برج و دیدبانی بزرگ لموشوکو از نوعی ساروج رنگی برجی که گوشه و کنار آن صخرههای آن با ابزار ویژه لیزولغزنده و غیرقابلتسخیر بوده و چاه و استخر آن گویای ایستادگی دیدبانی ضلع غربی
فارغانات یکی از باارزشترین سنگربندیها آن روزگار بوده.
۱۲- دژ و میل شمال روستای میمند در کتب باستانی این برزن چهارطاقی و به روزگار اشکانی پیوند دادهشده است و خشتهای پخته آثار ویرانی براثر زمینلرزه یا آدم نمایان است کلفتی ستونهای. گرد یک متر بیشتر است.
۱۳- برزن نخستین شهر آیینی در صورتک سیرمند با روغن در دلسنگ و گونه چیدمان سنگ در کف خانهها خود گویای زندگی امرارمعاش با دامهای از گلههای بزرگ گاو و گوسپند تولیدات فراوردههای دامی فراوان داشته.
۱۴- در جنوب شهر فارغان در دامنه کوه پیهای گرد چاه آب که چگونگیای از قدمت و محل زندگی از کسان با گذشته بسیاردور و شهر آیینی دیرینه وجود دارد.
۱۵- بارو زیبای در دل رودخانه ده شیغ خود از سازهی به اقدامت باستانی و محلی برای گاهشماری و نمایان نمودن روزهای شروع و گردآوری خرمن یا درازترین روز یا شب (یلدا) گویا هست در قرینگان ضلع غرب رودخانه بنای دیگر مکمل راه شاهی را در مرز بین پری کانی ها با کرمانیا در مرکز پرسپلیس خودنمایی می کند.
۱۶- دربلندی دهنه میمند اشکفتی بنام اسلحهخانه با ملات سنگ ساروج ساختهشده بیگمان برزَنی برای پنهان کردن تولیدات اسلحه هست.
برگزیدهها برگرفته (از بند ۱۸ تا ۲۸) از استاد سید علی حسینی (سیداقا حسینی) تارم
۱۷- قلعه کافران پرفراز کوهی در منتهیالیه منطقه کوهستانی شمال دشت تارم زمین که هماکنون دماغه گهکم نامیده میشود راهاندازی گردیده است گزینش جایگاه دِژ بر روی نوک کوه وعدم توانایی دسترسی راهیابی به دِژ مگر از راه درآی گاه اصلی- راهاندازی چاه آب بر روی برجستگی، انبار جو و گندم و همچنین نگریستن سنگآهن در گوشه و کنار قلعه نشانگر ساخت جنگافزار در قلعه و نمایانگر آن است که ساکنین قلعه همه تمهیدات نیاز را برای ایستادگی در برابر محاصرههای احتمالی درازمدت اندیشیده بودند.
از زمان راهاندازی این قلعه اطلاع دقیقی در دست نیست ازآنجاییکه از ضرب واژه سبعه جات بر روی مسکوکات مکشوفه در روستای گودوی قلعه قاضی میتوان گمان برد که این قلعه به دست بیگانگان حاکم بر ملوک هر موز وجرونات راهاندازی گردیده و به همین انگیزه بر آن نام قلعه کافران نهادند. همچنین نامگذاری قناتی بنام مستان در جوف همین قلعه میتواند انگیزه دیگری بر جای گرفتن غیرمسلمانان در این قلعه باشد.
۱۸- قلعه خندق (قلعه تارم) در شمال غربی روستای تارم قدیم وبر روی برجستگی زمینی آبرفتی و حاصلخیز بنا گردیده که پیرامون آن را کشتزارهای گندم، جو، پنبه و شلتوک (درگذشته) فراگرفتهاند. دِژ کموبیش ۵ هکتار وسعت دارد که خندقی به گودی ۱۰ متر و پهنای ۲۰ متر در پیرامون آن تعبیهشده تا بهنگام حملات احتمالی با آبگیری خندق و انسداد دربهای ورودی از خطرات در پناه باشد.
در ضلع شرقی این قلعه آبانبار بسیار بزرگی قرار دارد که شاید در گونه و گنجایش در جنوب بیهمتا باشد. این آبانبار در سطحی بیکموکاست و کاست برازنده ساختهشده تا بتواند افزون بر اندوخته آب بهوسیلهٔ تارهای ساروجی زیرزمینی آب رادرتمامی سطح قلعه در دسترس قرار دهد.
همچنین با تغذیه گرمابهها و آسیاب آبی که در جنوب دِژ واقعشده نقش باارزشی را در چرخه زیستنی بارو بر دوش داشته است. وجود نقبهای زیرزمینی میان اتاقها، سقفهای سنگ و ساروجی روشنگر آن ست که ساکنین بارو اگرچه به هنگام محاصره از در تیررس بودن در پناه بودهاند. در نخست این مقال یادآوری گردید که این دِژ متناوباً پایتخت درباری فرمانروایان بسیاری بوده و بارها آباد و ویرانشده است.
بازیابی سرامیک ابریقهای باارزش، سفالهای زیبا و پارچههایی با بافت دلپسند نشانگر آن است که ساکنین از توانگری شایستهای برخوردار بوده و با پیرامون اکناف مراودات فراوانی داشتهاند. گونه معماری و حفر خندق (کندک) تااندازهای روشنگر آن است که این قلعه درزمانی پیرامون دوره ساسانیان بنا گردیده است که اگرچه با کوشش و کاوش بیشتر باستانشناسان ارجمند میراث فرهنگی استان زوایای باارزشتری از دیرینگی این دِژ روشن خواهد شد.
۱۹- قلعه تارم بنای خشتی و دارای برج بارو و زندان و اقامتگاهی است که در همسایگی روستای گذشته تارم یعنی در حدود میان دشت تارم واقع گردیده است که بنا به شواهدی یکی از شعبات پلیس اس پی آر جنوب بوده که جایگاه هستهای آن نای بند بندرعباس و شعب آنیکی در فین و دیگری در تارم بوده است پلیس اس پی آر حدود یکصد سال پیش بهوسیلهٔ انگلیسیان و به سرپرستی ژنرال «سای کس با» از نیروهای بومی جهت ایجاد نظم در منطقه تشکیل گردید. با اتمام مأموریت پلیس اس پی آر بهتناوب مقر حاکمیت کلانتران محلی و دولتی منجمله علیرضا خان صولت سلطان، چوبینه، تهمتن خان صولت پور ونهایتا ژاندارمری بوده است.
۲۰- گور چدنی به معنای گورستان یهودیان محوطه باستانی گستردهای است که در راسته جنوب غربی هاشمآباد واقعشده است. تپههای دامنهدار و تلهای فراوان نشانگر آن است که علاوه بر قبرستان انگار که این تپهها بقایای اقامتگاه افرادی ساکن آنجا بوده که علاوه بر برخورداری از زمینی حاصلخیز از منبع آبی لطرکه منشعب از سرچشمههای تزرج هست بهره میبردهاند.
تا ورنیه گردشگر فرانسوی در سفرنامه خود مینویسد: اهالی لار اکثریت یهودیاند و با توجه به اینکه در مدت زمانهای متعددی حاکمیت منطقه تحت قیمومیت حکام لار بوده انگار که ساکنین این مکان مهاجرین لاری بوده است.
۲۱- برکههای ساده شمالی گور چدنی مجموعهای از آبانبارهای سنگ و ساروجی بنا شده تا آبهای روان نزول باران را اندوخته سازندوبه هنگام کمآبی چاره تشنگی ساکنین باشند. دیرینگی ساخت این آبگیرها به روزگار صفویان بازمیگردد.
۲۲- آسیابهای آبی تذرج، حفا (هفت پایه) لایگزان، قلعه خندق گنج نشانه فراوان آب فراوانی غلات در منطقه هست که ضرورت ساختوساز آن را به وجود آورده است.
۲۳- بقایای آتشکدهای در روستای گنج یادآور کوچ گروهی زرتشتیان به جنوب پس از حمله عربها است که شرح مهاجرتشان از هورموز به گجرات هندوستان را مرتضی راوندی در تاریخ اجتماعی ایران نگاشته است.
۲۴- آبشار طبیعی تذرج، آب باد آب شوروبرآفتاب، آبگرم معدنوییه، چشمه سبز پوشان برغنی از جلوههای دیدنی وبی همانند استان است همگی باهم در این سامان واقع گردیدهاند.
۲۵- پهنه باستانی چهل کناری در این محوطه گمانههایی از وجود بعضی شواهد از دوران پارینهسنگی وجود دارد که پژوهش دراینباره ادامه دارد.
۲۶- آرامگاه بیبی عایشه دختر شاه سیفالله قتال (حضرت قتال) عارف بزرگ قرن ششم در شمال تارم زمین و نزدیک روستای هاشمآباد (پتکوئیه) در آن زمان که وی در این نقطه مدفونشده آن ناحیه را دشتی وسیع فراگرفته بود که دشت عایشه نامیده میشد. بنای آرامگاه در قرن یازدهم هجری به دستور حاکم وقت لارستان ساختهشده است.
۲۷- باورهای عامه در باورهای عامه صدای رعدوبرق صدای پای دول دول یا اسب حضرت علی هست. بقایای برجایمانده از جدولهای سنگ و ساروجی جهت انتقال آب کوهها به دشتها عامه را بر این باور واداشته تا از آن افسانهای بسازند بنابراین افسانه زنی برای اثبات برابری توان خود با مردان دست به این اقدام سترگ زده اما پس از اتمام کار نهایت پاداش او لقب شیرزن است که باز هم بر مؤنث بودن او تأکید دارد و این او را ناامید میکند.
۲۸- آبگرم بزرگ بقایای سنگی است که باور عامه جسم سنگ شده احمد لیل چوپان است که به هنگام استحمام حضرت بیبی از بلندای تپه او را مینگریسته و هنگامیکه ندیمه حضرت بیبی که خواهر احمد لیل بوده نوا سر میدهد احمد لیل بیا به سیل. احمد نیز بانوای نی او را همراهی میکند که حضرت بیبی متوجه شده با نفرین او را مبدل به سنگ میکند هماکنون گاهی باد نفیر نی بهجای مانده در دلسنگ او را به صدا درمیآورد.
۲۹- بدین لحاظ چهارطاقیهای عهد ساسانی که در محلهای موسوم به در باغ و علیآباد و رحمتآباد واقع در دشت آرزو از توابع بخش بافت (شهرستان سیرجان) کرمان وجود دارد و بنای شگرف دواشکوبه (دوطبقه) موسوم به بهشت و دوزخ واقع در نزدیکی سلطانآباد که احتمالاً مربوط به عهد اشکانی است و در پنج کیلومتری چهارطاقی در باغ واقع هست طبعاً مربوط به استان فارس نبوده به شرحی که گذشت توضیح درباره آنها ضمن آثار تاریخی استان کرمان باید مذکور افتد و به همین ترتیب امکنه باستانی نظیر تل گنج که تپّه ماقبل تاریخی واقع در نزدیکی نظامآباد از دهستان (فارغان) از توابع حاجیآباد (سعادتآباد) بندرعبّاس است.
(حوزه تارم زمین) به قلم استاد سید آقا حسینی تارمی سایت آرموس
در غرب فارغانات و در ضلع جنوب غربی شهرستان حاجیآباد دشتی وسیع واقع گرفته. دشت حاصلخیز سعادتآباد و سر چاهان نمایان میشود که مدخل ورودی تارم زمین است، تار در گویش متداول منطقه به فرورفتگیهایی بر روی کوهها اطلاق میشود که بهنگام بارندگی در آن آب جمع شده و مورداستفاده آدمیان و احشام قرار میگیرد تعدد وجود تارها باعث گردیده تا جمع مکسر آن به تارون مبدل و درگذشت اعصار به تارم منتهی شود.
آرنولدت وین بی در جغرافی اداری هخامنشیان میگوید: شهر زادگاه وه بزداته (تاروا)tarava، اسم خود را به تارم شهری در مرز شرقی لارستان داده است وه یزداته شورشی مدعی تاجوتخت هخامنشیان خودرابا صراحت و شجاعت فرزند کوروش دوم/کبیر/و وارث زنده و بهحق تاجوتخت سلطنت شاهنشاهی میدانست ادعایی که بهگونهای آشکار بارز بر ادعای غاصبی از شاخهی آریارمنه ی دودمان هخامنشی (داریوش) ارجحیت داشت. ادعای وه یزداته تنهاموردتاییدیاتوییه قبیلهی خودش قرار نگرفت.
جمع کثیری درخودپارسا به زیر علم او گرد آمدند ازجمله پاسداران و محافظین کاخهای سلطنتی. همین تحولات سبب شد که وِه یزداته درخودپارس بهعنوان شاه بر تخت سلطنت جلوس کند این واقعه برای داریوش هولناکترین رویداد ممکن بود. بهطوریکه میتوان از شرح صریح وبی پردهای که داریوش در کتیبه بیستون برای همگان مطرح میکند که وه یزداته خطرناکترین و سهمناکترین دشمن داریوش است را مشاهده کرد. دربند چهلتا چهلوسه از ستون سوم سنگنوشته داریوش بزرگ در بغستان (بیستون) میخوانیم.
۴۰-گوید داریوش شاه: مردی بود وه یزداته نام شهری (است) تاروانام (از) سرزمینی یوتی (ییوتیا) نام در پارس آنجا می زیست. اودومین باربه شورش برخواست در پارس. مردم را ایدون گفت: «من بردیه ام پسر کوروش». آنگاه لشکر پارسی که در میهن (پارس) بوداز هرجایی که پیشتر بود آن از من مهر گسل (شورشی) شد بهسوی آن وه یزداته برفت وی شاه شد در پارس.
۴۱-گوید داریوش شاه: آنگاه من سپاه پارسی ومادی را که با (همپای. هوادار) من بود فرستادم. ارتهوردیه نامی پارسی بنده من اورامهستان (سالارشان) کردم. سپاه دیگر پارسی (از) پس من به ماد شد. پس ارته یه با سپاه به پارس رفت. چون به پارس رسید رخا نام شهری (است) در پارس. آنجا آن وه یزداته که خودرابردیه می خواند به سپاه پیش آمدبه سوی ارته وردیه برای پیکارکردن. آنگاه جنگ کردند. اهور مزدایم پشتیبانی فرا آورد به خواست اهورمزدالشکرمن سپاه وه یزداته رابسی بکشت.۱۲ روز از ماه ثورواهر گذشته بود (که) ایدون کارزارشان کرده شد.
۴۲-گوید داریوش شاه: آنگاه آن وه یزداته با اندکی سوار گریخت به پییشیا (ه) ووادا رفت از آنجا سپاهی برگرفت. پس از آن به سوی ارته وردیه آمد به جنگ کردن. پرگه (فرگ forg) نام کوهی (است) آنجا پیکار ساختند. اهورمزدامراپشتیبانی فراآورد به خواست اهورامزدا سپاه من لشکر وه یزداته را بسی کشت ۵ روز از ماه گرم پده گذشته بود که ایدوشان کارزار کرده شدوآن وه یزداته راگرفتندومردانی راکش نزدیکترین فرمانبرداران بودند گرفتند.
۴۳-گوید داریوش شاه: پس من آن وه یزداته را و مردانی راکش نخستین پیروان بودند-اوودی چینه نام شهری است در پارس آنجا بردارشان کردم. اینکه وه یزداته آخرین نبرد خود را در کوه فرگ (که یه تعبیر تواین بی به کوهان شترمینماید درجوارشهری به همین نام در ۵۰ کیلومتری تارم) انجام داده نشان از گریز او بهسوی زادگاهش هست.
مارکوپولودر شرح مسافرت خود چنین مینویسد: ازواحه زرزه (سرزه) راه وارد کوهستان میشود. وبالارفتن از کتل گهره که شیب تندی داردخیلی سخت است. راه همواربالاوپایین میرود. آبادی هاوزمین های قابلکشت گاهی سرسبزند وگاهی فراموششده؛ مانند چاه ماکو وسعادت آباد. بعد چشم انداز باز میشود. دره پهنی روستای تارم در محاصره کوههای بلند قرار دارد. اینجا یکی از آن میدانهای مکاره قلب ایران است که هرگز از رونق بزرگی برخوردار نبودهاند، اما برخلاف خیلی از آبادیهای ساحلی از روزگاران پیش صدها و هزاران سال تاریخ پرتحرکی را پشت سر گذاشتهاند. تارم را حتی یونانیها به نام «تارونا» میشناختند. از قرن مارکوپولو اطلاعات زیادی درباره طارم در دست است. جغرافیدانهای اسلامی مخصوصاً به کالای صادراتی اینجا مانند عسل، خرماومشک آب اشاره میکنند، یعنی بیشتر فرآوردههایی که از زمین و دام به دست میآیند. در زمان مارکوپولو مغولها در تارم یک مرکز نظامی به وجود آورده بودند و این نشانه این است که این آبادی در چهارراه راههای سیرجان وفورگ از اهمیتی برخوردار بوده است. معدن آهن تنگ زاغ خود مکمل غنای این خطه است سیرمند واکناف با دارا بودن موقعیت و مرغوبیت مرکبات داردو درگهکم به معنای گه گم به دلیل همجواری با کوه مرتفعی که بامدادان را به تاخیر می اندازد درشمال این دشت و گله گاه در ضلع جنوبی بعنوان گذرگاهای قدیمی که در هر کدام یک کاروانسرای عباسی احداث شده اند موقعیت خاص خود را دارند. در بخش های مرکزی این دهستان که محل عبور و نهایتا تلاقی سه رود بزرگ استان رود خانه گهکم -گنج و گله گاه می باشد اوضاع بگونه دیگری است از دیر باز که انسانها اطراف رودخانه ها را برای سکونت و ارتزاق بر می گزیدند مانند اطراف نیل و بین النهرین نخستین اقامتگاهای انسانها در طول اعصار در کنار رودخانه ها به وجود آمدند هر چند بدلیل ناملایمات-ناامنی -بلایای طبیعی و ویرانگری چپاولگران به ناچار به جاهای دیگر کوچیده اند به طور مثال روستاهای رفیع آباد-گلروییه-تارم و پتکوییه در سده اخیر چندین بار مکان جغرافیایی خود را تغییر داده ویا متروکه شده اند شهرک هاشم آباد (پتکوئیه سابق) مجددا در جوار تل ها و تپه هایی بنا گردیده که به روا یاتی در اعصار کذشته نیاکان آنان در همان مکان زیست می نموده اند بهره وری وبرخورداری از دو رود مجاور زمین آبرفتی حاصلخیز و بهره برداری از چشمه های همیشه جوشان تذرج موهبتی بوده که انسانهای کوشا قدرشناس آن بوده ونهایت بهره را از آن برده و در کشتزارهاقوت لایموت هم استانی ها را تامین کرده ودر نخلستانها (موغستانها) با بهره آوری خرمای پیارم برای کشور واستان وشهرستان اعتبارویژه ای کسب کرده اند اما چه حاصل که این خطه با همه قدمت تاریخی که شرح آن را خواهیم نگاشت همواره در محاق وفراموشی حاکمان زمانی که تحت قیمومیت ملوک هرمز یا فارس یا کرمان بوده بعنوان دورترین نقطه سرحدات آن قلمرو بوده و فقط گماشتگانی رابه بهانه جمع آوری خراج وچپاول به آنجا اعزام مینمودند هر آنچه ماحصل گذرتاریخ در آنجاست چیزی نیست جز مرگ و ویرانی. کشف سفالینه هایی انباشته از موادخوراکی خشک شده درعمق زمین و در جوار رودخانه نزدیکی لایگزان بیانگر آنست که اهالی مجبور بوده اند مایشاء خود و خانواده را برای جلوگیری از گزند چپاولگران در اعماق زمین به امانت بگذارند چه بسا اگر یورش قساوتمندانه اتفاق می افتاد دیگر کسی را یارا ی یافتن نبود تا مگر سیلابی آنرا نمایان سازد.
لایگزان، همرابانقشه های دوره های مختلف
فخرالدین توران شاه پنجم پادشاه هوموز در سال ۱۵۴۱ میلادی در یک نامه رسمی به پادشاه پرتقال صراحتا از احوالات هرموز وبیرونات مینویسد . مستوفی درشرح بیرونات مینویسد در سواحل ایران امتداد قلمرو هورموز به آبادی تزرگ در ۷۰ (احتمالا ۱۷۰۰) کیلومتری دریا میرسید که توقفگاه کاروانهایی بود که از هورموز به سمت شیراز یا کرمان در حرکت بودند. درمنازعه قدرت بین دوبرادر یعنی تورانشاه وامیر سیف الدین بر سر پادشاهی هرموز همراهان امیر سیف الدین مصلحت رادر این دیدند که او سلطنت برادر را به رسمیت بشناسد وخود در قلعه تزرگ یکی از قلاع نواحی پس کرانه ای در مسیر هورموز به شیراز که نسبت به قلاع دیگر از آب وهوای بهتری برخوردار بود ساکن شود؛ و (پادشاه سیف الدین در قلعه تزرگ خزید ودم در کشید وتقبل فرمود که نسبت به برادر اکبر انواع دوستداری وخدمتگذاری به جای آورد). دکتر محمد باقر وثوقی درتاریخ ملوک هورموز مینویسد: درمسیرطول مسیر هرموز به طرف فارس ناحیهای به نام تارم وآبادی شمالی اش تزرگ را میتوان مناطق مرزی هرموز به شمار آورد. ااین جاده باستانی دراین منطقه به سه بخش تقسیم میشد که اولی به سمت شمال غربی تا داراب وسپس شیراز امتداد می یافت ودیگری به سمت شرق تا سیرجان وسپس کرمان وسومی از سمت بینوج به سمت لار میرفت. به این ترتیب تارم وتزرگ محل تلاقی کاروانهای سه مسیر مهم تجاری به شمار میرفت . استخری، ابن حوقل، یاقوت حموی، مستوفی قزوینی وابن بلخی منزل گاههای مسیر هرموز به فارس را برشمرده وتارم به عنوان ایستگاه اصلی آن نامگذاری کرده اند. اسکندر مقدونی در لشکر کسی خود به شرق از تارم عبور کرده است. در سمت شمالی تارم ودرجادهای که به سوی سیرجان میرفت قلعه ای محکم بر فراز کوه دیده میشود که بر دامن آن آبادی تزرگ به چشم میخورد که به عنوان یکی از ایستگاههای مهم در این مسیر به شمار میرفته است. این دومنطقه در مرز حکومتهای مختلف کرمان وشبانکاره وفارس وبعدها درقرن نهم ودهم درمرزبین لارستان وهرموز قرارداشته اند. تارم وتزرگ تا قرن ششم جزء نواحی فارس ودرقلمرو آن قرار داشته اند، امادر دوره حکومت امیر قطب الدین شبانکاره ای در اواخر قرن ششم درمحدوده قلمرو شبانکاره گان قرار گرفتندودر قرن هفتم نیز در فهرست آبادی های شبانکاره ذکر شده اند. با افول قدرت شبانکاره گان در قرن هشتم هجری ودر اوج قدرت گیری هرموز به محدوده قلمرو هرموز پیوستند، تاریخ قطعی این رویداد بر ما مشخص نیست اما به احتمال بسیارالحاق این این مناطق در دوره حکومت امیر قطب الدین تهمتن بین سالهای ۱ تا ۷۴۷ هجری تحقق یافته است. قلعه بزرگ وبا هیبت تزرگبه عنوان یکی از هفت قلاع بیرونی هرموز درمنابع تاریخی قرن نهم آمده است. عبدالرزاق سمرقندی درمسیربازگشت خود از هرموزبه سیرجان دراین قلعه توقف نموده است. حمداله مستوفی فاصله تارم تا مرز لارستان را چهار فرسنگ ذکر کرده است. توسعه قدرت امرای لارستان از قرن هشتم به سمت سواحل ونواحی تارم مورد تایید منابع است .
درسال ۸۱۴ ه /۱۴۱۱ م حاکم قلعه تارم قطب الدین تارمی با حمایت گرگین امیر لار علیه حاکمیت تیموریان دست به شورش زد.نیروهای مشترک تیموری وترکمنی طی تهاجمی بزرگ ضمن سرکوبی قطب الدین تارمی شهر وقلعه آن را ویران ساختند. طبقه اشراف تارم در همین دوره در دربار ملوک هرموز از موقعیت مناسبی برخوردار شدند. خواجه فخرالدین تارمی وزیر قدرتمند امیر سیف الدین پادشاه قدرتمند در سال ۸۳۹ ه/۱۴۳۵ م است. این منطقه در قرن نهم ودهم چندین بار بین هرموز ولار دست به دست شد. درسال ۹۲۱ ه/۱۵۱۵ م گامسده دلومزفرستاده آلبوکرکبه دربار شاه اسماییل از مسیر تارم عبور میکند ودرباره آن مینویسد: این هیئت به محل بزرگ دیگری رسیدکه خان آن به میرجلال الدین شهرت داشت میرجلال الدین به فرناندو و همراهان ارج واحترام فراوان گذاشت وضمن اینکه به آنان غذا ومکان داد، آذوقه دو روز راهشان را هم تامین کرد میر جلال الدین مردی مهربان وشصت ساله بودکه دو پسر کامل داشت. این محل تارم خوانده میشود وحصار وخندقی آنرا در بر میگرفت. درون این حصار سیصد وبیرون آن دویست نفر ساکن بودند خانه های این محل با خشت خام ودیوار گلی وبامهای صاف ساخته شده بود. آب مورد نیاز این محل از جاهای دوردست با لوله های سفالین تامین می گردید. طارم جایی بود بسیار زیبا ودلپذیر که در آن نان ومیوه به وفور یافت می شداز این گذشته باغستان، تاکستان ونخلستان زیاد هم داشت. در اینجا آسیابها در زیرزمین قرار داشتند، زیرا آبی که با آبشار بتواند آن را به حرکت در آوردوجود داشت.
در سال ۹۵۰ ه/۱۵۴۳ م نیروهای صفویه برای تصرف این بخشها به لشکر کش ی گسترده ای دست زدند ملک جمال حاکم تارم دراین دوره شکست خورده وبه کوههای اطراف پناه میبرد. ازمحتوای نامه وزیر هرمز چنین بر می آیدکه در سال ۹۵۰ ه/۱۵۴۲ م تارم از نواحی تحت قلمرو هرموزمحسوب می شده است.
سکه های ضرب جرون که وازه سبعه بر آن حک شده است ومربوط به سالهای ۹۲۸- ه/۱۵۲۱- م است سند قطعی حاکمیت ملوک هرموز در منطقه تارم است.
لازم به ذکر است «سبعه ” عنوان عمومی هفت ناحیه همجوار درناحیه جنوب شرقی فارس بوده که یکی از بلوکات آن تارم است. در نیمه دوم قرن دهم توسعه طلبی حکام لار باعث شدتا این مناطق مستقیما تحت حاکمیت آنان قرار گیرد.
کاتب چلبی مورخ قرن یازدهم، تارم وتزرگ را دو شهرک تابع لار ذکر کرده است. مستوفی یزدی نیز این منطقه را در قلمرو لارستان ذکر کرده می کند وحاکم انرا امیر جلال الدینافراسیاب نامیده استکه از طرفابراهیم خان لاریدر منطقه تارم حکومت میکند. خورموجی ومیرزاحسن حسینی ناحیه تارم وتزرگ را درقلمرو ایالت لارستان ذکر کرده اند.
قلاع، بقاع وعمارات متعددومتروکه ای که به جز در مواردی در خصوص ساکنین- کاربری وقدمت آن اطلاعی در دست نیست وفقط از نوع ساخت ومسمای اسم به یادگار مانده آن میتوان حدسهایی به یقین نزدیک زد از آثار بجا مانده ای است که عبارتند از:
کاروانسرای عباسی که در مدخل ورودی (گدار) یعنی تنها گذرگاه دشت به نواحی شمال وشرق بوده بنا گردیده ویقینا از متحدثات دوره صفویه است توسط پل خان که در امتداد جنوبی دشت احداث گردیده به کاروانسرای دیگری بنام تنگ دوکان متصل گردیده تا مامن وماوا واستراحتگاه مسافرینی باشد که از چند جهت تردد مینموده اند.
اهمیت پل خان که از جهاتی از پل لاتیدان نیز در درجه اولاتری قراردارد به همین دلیل است زیرا پل لاتیدان فقط مناطق فارس وجنوب را به هم متصل می نموده درحالی که پل خان محل اتصال سه منطقه فارس، جنوب وکرمان بوده است.
وثوقی درتاریخ ملوک هرمز مینویسد: یکی از مسیرهای مهم ارتباطی هرموز جادههای است که از طریق شهرو وتارم به دارابگرد وسپس به فسا وشیراز ختم میشود.
ابن بلخی، ابن حوقل واستخری به کرات از منزلگاه تارم در مسیر ارتباطی هرموز به فارس وکرمان نام برده اند.
اولین مسافر اروپایی که این مسیر را طی کرده آفانسی نیکتین بود که درسال ۱۴۶۸ میلادی جاده هورموز، تارم به لار وسپس خنج را پیمود.
قدمگاه -چراغ سوز
منابع -زیست کوه- تشگرد
نام فارسی : ذخیره گاه زیست کوه تشگرد
توصیف زیستگاه تشکرد بونه.وکوه فارغان وهماگ
تغییرات ارتفاعی و وجود کوههای مرتفع و ایجاد میکرو کلیماهای متفاوت همچنین قرار گرفتن این منطقه در بین دو ناحیه رویشی ایران و تورانی و صحارا – سندی دارای فلور خاصی است. به طوریکه عناصر گیاهی ایران و تورانی و صحارا – سندی با هم در این منطقه دیده می شوند. علاوه بر این عناصر نفوذی مدیترانه ای اروپا – سیبری سینو ژاپنی و نیز در این منطقه حضور دارند.موقعیت عمومی منطقه
این منطقه در مختصات E5550 تا E5660 طول شرقی، N2745 تا N2813 عرض شمالی و در شمال شهرستان بندر عباس و قسمت جنوبی شهرستان حاجی آباد قرار گرفته است.
نوع زیستگاه
۱- مناطق کوهستانی از ارتفاع ۳۲۶۰ متر ( شیبهای صخره ای و سنگی شکاف صخره ها )
۲- دره ها
۳- خاکهای ماسه ای
زمین شناسی
منطقه فارغانات بخشی از از زاگرس چین خورده می باشد .
چین خوردگی ها و گسل ها اغلب از روند شمال غربی و جنوب شرقی زاگرس پیروی می نمایند .
از نظر ساختا ر ، سازندها دارای تنوع زیادی است در بخشهای مرتفع و پر شیب حوزه سازندهای آسماری جهرم، اهک گوری، رازک میشان و بصورت محودود سازند بختیاری وجود دارد که سنگ شناسی آنها شامل آهک دولومیتی ، آهک ریفی ، مارن سیلتی و آهک سیلتی مارن و واریزه های مسطحی شیل و کنگلومرا است .
تنوع ساختاری فوق باعث شده است که بیرون زدگی های سنگی فراوان پرتگاه ها و دامنه های واریزه ای به اشکال و جهات مختلف در منطقه دیده شود .
در خصوص خاکهای منطقه می توان به موارد ذیل اشاره نمود :
کثرا فاقد پوشش خاکی و یا خاک های کم عمق بر روی دامنه های کم شیب

صعود به قله تشگرد کوه فارغان وفارغانات توسط دوستان بخوانی.
رشته کوه تشگرد، بونه، چنگ خروسی،
بام استان هرمزگان قله تشگرد : این منطقه در قسمت مرتفع شمالی ترین قرارگرفته و حداقل ارتفاع آن درحدود ۷۵۰ متر بالاتر از سطح دریا می باشد. کوه فارغان بلندترین ارتفاع استان هرمزگان از رشته کوههای زاگرس جنوبی است.تشگر (tashgerd) دبه ارتفاع ۳۲۶۷ متر از سطح دریا بلند ترین قله ی فارغان می باشد.

کوه تشگرد از غرب به روستای سیرمند از شرق به روستای هماگ از شمال به شهر فارغان میمند کش رودخانه نظلم آباد دهنه میمند نارمند مزرعه بند کوه ، جائین آشکارا سیروییه ، فارغان و بخوان تیدروجنوب را روستاهای سیاهو ، زاکین ، تنب سورو ، تل گردو ، سیخرون تشگرد را به مانند نگینی در خود جای داده اند.
قسمتهای غربی این ارتفاعات به صورت تپه ماهوری بوده و در قسمتهای مرکزی وغربی اکثراً صخره ایی بوده و در آن چنان شیب زیاد دارند که گذر از آنها تقریباً غیر ممکن است. وجود کوهسارهای فراوان باعث جاری شدن رودخانه های دائمی و فصلی فراوان شده است.
بر اثر شرایط خاص ژئولوژیکی منطقه ، چشمه سارهای متعددی آب موردنیاز مردم محلی وحیات وحش راتامین می کنند.
آب و هوای منطقه گرم وخشک بوده و درارتفاعات ، زمستانهای سرد و تابستانهای معتدل می باشد . میزان نزولات آسمانی این منطقه نیز نسبت به سایر نقاط استان ازشرایط بهتری برخورداراست و بین ۳۰۰ تا۴۰۰ میلی متربارندگی ، درسال گزارش شده است.






خاک های کم عمق و در رخنمون ها فاقد خاک
خاک های نسبتا عمیق با پستی و بلندی کم تا متوسط بافت خاک سبک شنی دارای سنگریزه
خاکهای نیمه عمیق با بافت لوم دارای پستی و بلندی تا حدود ۵ متر
خاک های عمیق با بافت سبک و شنی دارای پستی و بلندی کم
خاک های نیمه عیمق دارای سنگریزه و قلوه سنگ
خاکهای نیمه عمیق تا عمیق بافت لومی تا شنی لومی دارای سنگریزه .
گونه های غالب (لاتین عنوان)
AMYGDALUS SCOPARIA -1 – ارچین یاارژِن،
مغزو
ارژن / بادام کوهی
|
||
|
||
|
۲- . AWENDELBOI بادام کوهی) بادام تلخو)
۳-. EUPHORBIA LARICAAVشروک بعدها تبدیل به میوه بلند وشیره سفید وچسبناک می شود
۴٫ JUNIPERUS EXCELSA نام یک گونه از سرده (ارس) است
۵٫ ACACIA HYDASPICAآقاقیا (شباهت به کورک وکهور) کونه های مختلفی در جهان وجود دارد. EHRENBERGIANA نام یک گونه از سرده ارس است
ZYGOPHYLLUM EURYPTERUMگیاهی به شکل اسپند با گل ریز زرد یا قیچ
CALOTROPIS PROCERA درخت کرگ
۹٫ EPHEDRA INTERMEDIAKنوعی هوم از درخچه های مقدس ایرانیان
۱۰٫ EBENUS STELLATUSK
۱۱٫ DIONYSIA REVOLUTA. WENDELBOI بادام کوهی) بادام تلخو)
بیودیزل یک جایگزین سوخت جذاب است چرا که غیر سمی بودن و تجزیه زیستی آن می تواند از روغن های گیاهی و چربی های حیوانی تولید شود. پیدا کردن یک ماده مناسب مناسب نقش مهمی در ویژگی های بیودیزل و قیمت دارد. بنابراین در این تحقیق، روغن مایکدالوس اسکوپاریا به عنوان یک منبع تغذیه ارزان قیمت برای تولید بیودیزل مورد استفاده قرار گرفت که در مناطق خشک ایران گسترش یافته است. این گیاه بومی حاوی ۵۸-۶۰ درصد روغن است که حاوی ۸۱/۶۲ درصد اسید اولئیک و ۲۳،۵۴ درصد اسید لینولئیک است. بیودیزل از ترانس اکسیداسیون روغن استخراج شده در واکنش با متانول در حضور هیدروکسید پتاسیم به عنوان کاتالیزور تولید شد. متغیرهای واکنش مورد استفاده نسبت مولکول متانول / روغن (۴: ۱-۷: ۱)، غلظت کاتالیست (۰٫۲۵-۱٫۵٪) و زمان واکنش (۱-۷ ساعت) بود. شرایط بهینه برای متانولیز ۱٪ KOH، MeOH / روغن نسبت مولی ۶: ۱ به مدت ۷ ساعت بود. عملکرد بیودیزل تولید شده در شرایط مطلوب، ۹۷٫۳۲ بود. به طور کلی، هسته آمیگدالاس اسپیاپاریا یک ماده امیدوارکننده برای تولید بیودیزل است و کشت بزرگ کمک خواهد کرد که هزینه محصول را کاهش دهد.
۳٫ EUPHORBIA LARICAAVشروک بعدها تبدیل به میوه بلند وشیره سفید وچسبناک می شود
۴٫ JUNIPERUS EXCELSA نام یک گونه از سرده (ارس) است
۵٫ ACACIA HYDASPICAآقاقیا (شباهت به کورک وکهور) کونه های مختلفی در جهان وجود دارد. EHRENBERGIANA نام یک گونه از سرده ارس است
ZYGOPHYLLUM EURYPTERUMگیاهی به شکل اسپند با گل ریز زرد یا قیچ
CALOTROPIS PROCERA درخت کرگ
. EPHEDRA INTERMEDIA
مُورخوش دارای ارزش و جایگاه ویژه ای در تنوع زیستی جهان است. این گیاه منو تیپیک است و تنها رویشگاه آن در سراسر جهان منطقه حفاظت شده. از این رو حفاظت از این گونه گیاهی که تعداد افراد محیط بان آن نیز محدود است بسیار حائز اهمیت می باشد .
پروانس جغرافیایی زیستی : کویر های ایران – آناتولی ( ۸-۲۰-۲ )قرار دارد.
پستانداران
: ۲٫ LYNX CARACACکاراکال از بارزترین پستانداران ذخیره گاه زیست کوه تشکر می توان بقه ذکر گونه های ذیل اکتفا کرد
پرندگان بیش از۸۱ نوع پرنده وجود دارد که یکی از بزرگترین نوع زیستگاهی در جهان میباشد که گونه های مختلف در خود نهان کرده است.
۱٫ ACANTHIS CANNABINAسهره سینه سرخ
۴٫AMM OPERDIX GRISEOGULARISتیهو
۵٫ ANAS CRECCAخوتکا محاجر
۶٫ ANSER ANSERغاز خاکستری
۷٫ ANTHUS SPINOLETTAپیت تالابی
۸٫ AQUILA RAPAXعقاب دشتی
۹٫ AYTHYA FERINAاردک سر حنایی
۱۰٫ BUTEO BUBO شاه بوف
۱۱٫ BUTEO RUFINUSسار گپه پا بلند
۱۲٫ CARDUELIS CARDUELISسهره معمولی
۱۳٫ CHLAMYDOTIS ANDULATAهوبره
۱۴٫ CIRCUS MACROURUSسنقر سفید
۱۵٫ COLUMBA LIVIAکبوتر چاهی
۱۶٫ CORVUS CORAXغراب
۱۷٫ CUCULUS CANORUSکوکو
۱۸٫ EMBERIZA CIAزرده پر کوهی
۱۹٫ FALCO CHERRUGبالابان
۲۰٫ FALCO PEREGRINUSبحری
۲۱٫ AQUILA HELIACEعقاب شاهی
۲۲٫ FULICA ATRAچنگر
۲۳٫ GRUS GRUSدرنای معمولی
۲۴٫ GYPS FALVUSدال معمولی
۲۵٫ HIRANDO RUSTICAپرستوی معمولی
۲۶٫ LANIUS ISABELLINUSسنگ چشم دم سرخ
۲۷٫ MERPOS APIASTERزنبور خور معمولی
۲۸٫ MOTACILLA FLAVAدم جنبانک زرد
۳۰٫ OENANTHE DESERTIچکچک بیابانی
۳۱٫ OENANTHE OENANTHEچکچک کوهی
۳۲٫ OTUS SCOPSمرغ حق
۳۳٫ PETRONIA BRACHYDECTYLAگنجشک خاکی
۳۴٫ PHOENICOPTERUS RUBERفلامینگو
۳۵٫ STURNUS VULGARISسار معمولی
۳۶٫ TADORNA FERRUGINEAآنقوت
۳۷٫ TARDUS ILIACUSتوکای بال سرخ
۳۸٫ TARDUS PILARISتوکای پشت بلوطی
۳۹٫ UPUPA EPOPSهدهد
۴۰٫ SYLVIA ATRICAPHILLAسسک سر سیاه
۴۱٫ PRUNELLA MODULARIS صعوه باغی
۴۲- AEGYPIUS MONACHUS دال سیاه
۴۳- FALCO TINNUNCULUS دلیجه
– GYPAETUS BARBATUS 44هما
– ALECTORIS CHUKARکبک
-۴۵ AMMOPERDIX GRISEOGULARIS تیهو
۴۶- AMMOMANES DESERTI چکاوک سنگلاخ
-۴۷ ANTHUS SIMILIS پی پت نوک دراز
۴۸- DELICHON URBICA سفید چلچله دمگاه
۴۹- HIRUNDO OBSOLETA چلچله بیابانی
-۵۰ LANIUS EXCUBITOR سنگ چشم بزرگ
-۵۱ LANIUS ISBELLINUS سنگ چشم دم سرخ
-۵۲ LANIUS VITTATUS سنگ چشم بلوطی
-۵۳ HIPPOLAIS LANGUIDA سسک درختی بزرگ
۵۴- PHYLLOSCOPUS COLLYBITA سسک چیفچاف
-۵۵ PHYLLOSCOPUS NEGLECTUS سسک کوچک
۵۶- SCOTOCERCA INQUIETA سسک جنبان
۵۷- SYLVIA HORTENSIS سسک چشم سفید
۵۸- SYLVIA MINULA سسک نقابدار کوچک
۵۹- SYLVIA MYSTACEA سسک سردودی
۶۰- STREPTORELIA SENEGALENSIS قمری خانگی
– ATHENE BRAMA 61جغد کوچک خالدار
– APUS PALLIDUS62باد خورک دودی
۶۳- DENDROCOPOS SYRIACUS دارکوب باغی
– PYCNONOTUS LEUCOTIS 64بلبل خرما
– PRUNELLA OCULARIS 65صعوه ابرو سفید
– MUSCICAPA STRIATA66گلس گیر خالدار
-۶۷ MONTICOLA SOLITARIUS طرقه بنفش
۶۸- OENANTHE ALBONIGER چکچک سر سیاه
۶۹- OENANTHE DESERTI چکچک بیابانی
– OENANTHE HISPANICA چکچک گوش سیاه
۷۰- OENANTHE PICATA چکچک ابلق خاوری
۷۱- OENANTHE PLESCHANKA چکچک ابلق
۷۲- OENANTHE XANTHOPRYMNA چکچک دم سرخ
۷۳- PHOENICURUS OCHRUROS دم سرخ سر سیاه
– PHOENICURUS ERYTHRONOTUS دم سرخ پشت بلوطی
-۷۳ CARDUELIS CARDUELIS سهره معمولی
۷۵- CARDUELIS CHLORIS سهره سبز
– EMBERIZA STRIOLATA 76زرد پر راه راه
-۷۷ NECTARINIA ASIATICA شهد خور
-۷۸ PETRONIA BRACHYDACTYLAگنجشک خانگی
۷۹- SERINUS PUSILLUS سهره پیشانی سرخ
-۸۰ SITTA TEPHRONATA کمرکلی بزرگ
– ۸۱TURDOIDES CAUDATUSلیکو
دوزیستان
قورباغه ها،وزغ ها به دلیل متنوع بودن بیشتر به ان پرداخته شده است
– BUFO OLIVACEUS وزغ بلوچی
– BUFO SURDUS SURDUS وزغ بی گوش معمولی
– BUFO VIRIDIS KERMANENSIS وزغ سبز کرمانی
– RANA CYANOPHYCTIS قورباغه مردابی بلوچی
– RANA RIDIBUNDA قورباغه مردابی
۹٫ VULPES RUPPELLI (DD)
۱٫ ACINONYX JABATUS SSP. VENATICUS (CR C2B,D)
۲٫ CAPRA AEGAGRUS SSP. AEGAGRUS (VU A2CDE)
۳٫ EQUUS HEMIONUS SSP. ONAGER (EN C1)
۴٫ GAZELLA BENNETTII (LR/CD)
۵٫ GAZELLA SUBGUTTUROSA (LR/ NT)
۶٫ HYAENA HYAENA (LR/NT)کفتار
۷٫ OVIS ORIENTALISقوچ شرقی
۸٫ PANTHERA PARDUS SSP. SAXICOLOR (EN C2A) یوزپلنگ ایرانی
۱٫ BUFO VIRIDISوزغ سبز یا وزغ سبز اروپایی
۲٫ RANA RIDIBUNDE قورباغه
خزندگان
مارمولکهاو مارها
– ACANTHODACTYLUS CANTORIS BLANFORDI ریشه دار بلانفورد
– CYRTOPODION AGAMUROIDES جکوهای انگشتکج
– CYRTOPODION SCABER جکوهای انگشتکج
– HEMIDACTYLUS FLAVIVIRIDIS مارمولک خانگی شکمزرد
– HEMIDACTYLUS PERSICUS مارمولک خانگی ایرانی
– HEMIDACTYLUS TURCICUS مارمولک خانگی مدیترانهای
– LAUDAKIA NUPTAآگامای پولک درشت
– MESALINA GUTTULATA سوسمار خال خورد
– PRISTURUS RUPESTRIS جکوی سنگی ایرانی یا جکوی سنگلاخ بلانفرد
– STENODACTYLUS DORIAEجکوی انگشت کوتاه خاورمیانه
– TRAPELUS AGILISآگامای چابک پولک دار
– TRAPELUS RUDERATUSجگور
– VARANUS GRISEUS بزمجه بیابانی
۱٫ AGAMA AGILISآگامای سفید
۲٫ AGAMA RUDERATAاگامای پوست شنی
۳٫ BUNOPUS TUBERCULATUS
۴٫ COLUBER KARELINمار خالدار
۵٫ EHIS CARINATUS PYRAMIDUMمار جعفری
۶٫ EREMIAS VELOX PERSICAلاسترمای دشتی ایرانی
۷٫ MABAYA AURATAآسکینگ لرزان
۸٫ NATRIX TESSELLATAمار آبی
۹٫ OPHISOPS ELEGANSمارمولک چشم آبی
۱۰٫ PHRYNOCEPHALUS MACULATUSآگامای سر قورباغه ای دم سیاه
۱۱٫ PSAMMOPHIS SCHOKARISتیر مار
۱۲٫ PSEUDOCERASTES PERSICUMافعی شاخدار
۱۳٫ SPALEROSOPHIS DIADEMAشتر مار
۱۴٫ TESTUDO GRAECA IBERAلاک پشت مهمیز دار شرقی
۱۵٫ VARANUS GRISEUS CASPIUSبز مجه دشتی خزری
۱۶٫ VIPERA LEBETINA OBTUSAافعی کوفی
– COLUBER REVERGIERI مار قیطانی
– ECHIS CARINATUS مار جعفری
– MALPOLON MAILENSIS طلعه مار
– PSAMMOPHIS SCHOKARI تیر مار
پوشش گیاهی:
پوشش گیاهی در ارتفاعات و بعضی مناطق دشتی و دامنه ای بسته به شرایط ارتفاعی دارای پوشش گیاهی خاص خود می باشد . این منطقه به علت برخورداری از تنوع زیستگاه ها، تغییرات ارتفاعی واقلیم مناسب ازپوشش گیاهی متنوع و مناسبی برخورداراست. عناصر گیاهی این منطقه اکوتونی از گونه های صحار سندی و ایران تورانی تشکیل داده است تغییرات کمربند های ارتفاعی پوشش گیاهی از نکات قابل توجهی در فلور منطقه می باشد از عمده تیپ های گیاهی با ارزش در منطقه می توان به:
تیپ ارس – بنه Juniperuspolycarpus – Pistaciaatlantica –
این تیپ از ارتفاع ۲۲۰۰ متر شروع شده و تا حدود۳۰۰۰ متری از سطح دریا وجود دارد . محیط کوهستانی بوده و از نظر زمین شناسی مربوط به دوران سوم دوره های الیگوسن و ائو سن می باشد بافت خاک سنگین و کم عمق و فرسایش شدیدی در آن وجود دارد . گونه های همراه این تیپ شامل خنجوک – زیتون – کیکم – ارژن رزوک می باشد .
تیپ بادام – ارس Amygdalusscoparia- Juniperuspolycarpus
شرایط زیستگاهی آن کوهستانی و بصورت سنگلاخی و سنگریزه ای با بافت خاک سنگین و عمق کم می باشد فرسایش خاک شدید ، همراه با بیرون زدگی سنگ مادر متعلق به دوره الیگوسن و ائوسن است .
تیپ بادام – کیکم Acer monspesslanum – Amygdalusscoparia
شرایط رویشگاهی آن کوهستانی ، با خاک بافت سنگین و کم عمق و فرسایش شدید می باشد .
تیپ زیتون – کیکم Oleaferrugiana- Acer monspesslanum
حداقل ارتفاع رویشگاه آن ۱۳۰۰ متری از سطح دریا می باشد فرسایش متوسط ، دارای خاک کم عمق و ازنظر زمین شناسی مربوط به دوران دوم و سوم و دوره های کرتاسه و پالئوسن است .
تیپ کهور – کنار Posopiscineravia – Ziziphusspina Christi
این تیپ از حداقل ارتفاع ۵۰۰ متری از سطح دریا شروع و نهایتا تا ۷۰۰ متری دیده می شود . خاک آن دارای عمق متوسط و جنس لومی و شنی رسی است . از نظر زمین شناسی مربوط به دوران سوم و دوره پلیوسن می باشد .
فارغان
مقدمه یکجانشینی وشهرآیینی، نظم واقتداردراین برزن که با توانایی ویژه افراد در این حوزه اقتدار و امنیت ساکنین بااستحکامات دژو قلعههای متعدد با ابنیه و سلاح درخور دفاع از حوزه نیاز به قلعه، ودژمناسب استفاده از (اسلحه) مربوط به زمان خود نشان ازاقتداروپیشه وری وصنعتی بودن مردم فارغانات هست. فارغانات با داشتن چشمه، قنات و رودخانه وباجمع آوری آب های روان درعهد کهن ودیرین به علم و صنعت کهن در ساخت انواع سد وابست باملات ساروج وسنگ هدایت آب، در دشتها کشت سیفی جات، کاشت مرکبات در کناره کوه با شیب تند، داشت وبرداشت محصولات کشاورزی بستر دادوستد ایجادنموده، این بسترنیاز به ابزار کشاورزی درزمان خودگواه بر بالا بودن رتبه پیشه وری و شهرآیینی وصنعتی ای و برزن استورار بدنبال خواهد داشت. شاهنشینی کهن باستان در این گستره به فرتور کشیده
.عکس مرتضی کیوانی زاده
در این مقاله ابنیه هاخاص درخورمحل زندگی با ساخت مصالح بومی دردسرس از نظر کیفیت وآسایش محل زندگی تحقیق، برسی شده وبصورت علمی ارائه شده است. فرهنگ (گویش) غنی با نحوه زندگی آداب رسوم ومعاشرت وداستانهای زندگی مردم وبازی ها سنتی بومی، در راستای افسانه ها وداستان های که سینه به سینه به ما رسیده نحوه گویش وبستر زندگی مناسب دوران کهن ودیرینه تاکنون همراه با ادبیات خاص شهر آئینی همرا بوده ست. فارغانات درکهن ازصنعت وپیشه وری ویژه ای برخوردار بوده در تولید انواع فلزات کوه تولید شیشه وکوره وفلزات وزیورآلات، پارچه بافی وتولید انواع سفال و چرم وبهره بردن از رنگ طبیعی ودباغی مشک آبخوری یا پوست وپارچه، طب گیاهی با این علم کامل شناخته هست وبهره می برده ند.
فارغان-فارغانات
فارغان (بقعه شاه رکن الدین)
بقعه شاه رکن الدین
از متبرک ترین وبا مصالح سفال لعاب دار سز فیروه ای در گنبد داشت مرمت شده وبنا به اظهارات بانی مصالح خاص درمحدوده باستانی بوندون متمایز میکند.
با باغ ها وقنات ودرختان نخل از جمله درکنار دو دژقدیمی قله سرخنی قرار گرفته مشرف بر ساختمان ومیل لموشوکو که از بارز ترین ابنیه با مصالح ساروج وسنگ چین بدون ملات بکار رفته ودر ضلع غربی ان اشکفت جناب علی خود پازلی برای محلی متبرکه ودرباستان لموشوکو میل محلی برای امنیت یا حتی گاه شماری نجوم را در این محدوده با وجود دخمه های باستانی ونوع سفالهای یافت شده گواه بر دیربنه بودن وکهن بودن این برزن که با کاوش کارشناسان خود یافته های بیشتری برای ما به ارمغان میاورد.
شیربرنزی- شیر باستانی برنزی-شیرفارغان-
توجه باستان شناسان به مجسمه شیر برنزی هرمزگان
دکتر مهدی رهبر، باستان شناس، با بیان این که شیر برنزه کشف شده در منطقه فارغان حاجی آباد از شهرستان های استان هرمزگان یک شیر غران است که به طرفی در حال حمله است گفت: بلندی این مجسمه حدود ۴۲ سانتیمتر است که زیر ۴ دست و پای آن ۴ میخ مخروطی شکل وجود دارد که ۸ سانتیمتر بلندی دارد و نشان می دهد این مجسمه برنزی در یک محل فلزی یا سنگی، استوار بوده است.
فارغان- در بیستون- باستان -وکهن- ودیرینه-تارم
فارغان- در بیستون- باستان -وکهن- ودیرینه
ستون سوم در سنگ نبشته
بند ۵ ۲۱-۲۸ داریوش شاه گوید: مردی به نام «وَهـیَـزداتَـه» در شهر «تارَوا» در سرزمین «یَـئوتییا» در پارس میزیست. او دوباره در پارس آشوب برپا کرد.[۲۲] او چنین به مردم میگفت که من «بَـردییَـه» (بردیا) پسر کورش هستم. سپس سپاه پارسی که در تختگاه[۲۳] بود و پیش از آن از «یَـدا/ یَـدایا؟»[۲۴] آمده بود، بر من شورید و به سوی وَهـیَـزداتَـه (تارم)رفت. او در پارس شاه شد.
بند ۶ ۲۸-۴۰ داریوش شاه گوید: آنگاه من سپاه پارسی و مادی را که در فرمان من بودند؛ گسیل داشتم. یک پارسی پیرو خودم به نام «اَرتَـوَردییَـه» را سردار آنان کردم. دیگر سپاهیان پارسی به دنبال من، روانه ماد شدند. سپس اَرتَـوَردییَـه با سپاه خود رهسپار پارس شد. آنگاه که او به شهری به نام «رَخا» در پارس فرا رسید؛ در آنجا آن وَهـیَـزداتَـه که خود را بردیا مینامید، با سپاه خود برای نبرد با اَرتَـوَردییَـه در آمد. سپس به نبرد شدند(مسیر لشکر از دهنه ده شیغ وبه فارغانات وسپس تارم). اهورامزدا مرا یاری داد. بخواست اهورامزدا سپاه من به سختی سپاه وَهـیَـزداتَـه را درهم شکست. آنگاه که نبرد در گرفت، ۱۲ روز از ماه ثورَواهَـرَه گذشته بود.
بند ۷ ۴۰-۴۹ داریوش شاه گوید: سپس وَهـیَـزداتَـه با سواران کمی گریخت و به پَـئـیـشییـا اووادا رفت. در آنجا سپاهی را آماده ساخت و رهسپار شد تا با اَرتَـوَردییَـه نبرد کند. در کوهی به نام «پَـرگَـه» فارغان به نبرد شدند. اهورامزدا مرا یاری داد. بخواست اهورامزدا سپاه من به سختی سپاه وَهـیَـزداتَـه را درهم شکست. آنگاه که نبرد آنان آغاز شد، ۵ روز از ماه گَـرمَـپَـدَه (گرماپَـد) گذشته بود. وَهـیَـزداتَـه و همدستان برجسته او را دستگیر کردند.
بند ۸ ۴۹-۵۲ داریوش شاه گوید: سپس من وَهـیَـزداتَـه و مردانی که همدستان برجسته او بودند را در شهری به نام «اووادَئیچَـیَـه» در پارس به دار آویختم.
بند ۹ ۵۲-۵۳ داریوش شاه گوید: این است آنچه که به دست من در پارس انجام شد.
بند ۱۰ ۵۴-۶۴ داریوش شاه گوید: آن وَهـیَـزداتَـه که خود را بردیا میخواند، به رویارویی با شهـربان پیرو من در آراخوزی/ رُخَـج به نام «ویـوانَـه» سپاه گسیل داشت.[۲۵] او مردی را سردار آنان کرد و به ایشان گفت که بروید و ویوانَـه و سپاهی که خود را از آنِ داریوش میداند، درهم شکنید. سپس آن سپاهی که وَهـیَـزداتَـه گسیل داشته بود؛ رهسپار شد تا با ویوانَـه به نبرد درآید. آنان در دژی به نام «کاپیشَـکانیش» نبرد کردند. اهورامزدا مرا یاری داد. بخواست اهورامزدا سپاه من به سختی سپاه شورشگران را درهم شکست. آنگاه که نبرد آنان درگرفت، ۱۳ روز از ماه اَنامَـکَـه گذشته بود.
کتیبه بیستون، بزرگترین سنگ نوشته ایران
سنگنبشته بیستون بزرگترین سنگنبشتهٔ ایران، نخستین متن شناخته شدهٔ ایرانی و از آثار دودمان هخامنشیان (۵۲۰ پ. م) واقع در شهرستان هرسین در سی کیلومتری شهر کرمانشاه بر دامنه کوه بیستون است. سنگنبشته بیستون یکی از مهمترین و مشهورترین سندهای تاریخ جهان و مهمترین متن تاریخی در زمان هخامنشیان است که شرح پیروزی داریوش بزرگرا بر گوماته مغ و به بند کشیدن یاغیان را نشان میدهد.
نام بیستون از واژه پارسی باستان «بغستان» به معنی جایگه خدایان است.نخستین اشاره به این جایگاه در کتاب دیودوروس سیکولوس بود که در آن بخشی از نوشتههای کتزیاس یونانی درباره بیستون آورده شدهاست.
واژه بیستون در زبان پهلوی «بَهیستان» و سپس «بَهیستون» شد. این واژه در سدههای نخست اسلامی «بهستون» و امروزه بیستون خوانده میشود. یادآوری میگردد شکل واژهای که امروزه «بی ستون» به معنی «بدون ستون» گفته میشود، از گویشهای محاورهای بوده و فاقد اعتبار است.
روش ساخت
سنگنبشتهٔ بیستون در ارتفاع چند ده متری از سطح زمین و بر دامنهٔ رو به جنوبی کوه پراو ساخته شدهاست و از آثار به جای مانده از پلکانی در قسمت بالایی کوه بیستون احتمال میرود که سنگ تراشان از این راه برای رسیدن به محل استفاده میکردهاند و پس از پایان کار پلکان را به منظور غیرقابل دسترس کردن اثر تراش دادهاند. سنگنبشتهٔ بیستون بر سنگهایی از جنس آهک ایجاد شده که از آثار رنگ لعاب قهوهای مانندی که پس از همراه شدن با ذرات اکسیده شده آهک و همچنین بقایای سربی که در چند سطر نخست اثر دیده شدهاست به نظر میآید در پایان کار برای افزایش طول عمر اثر تمام نمای آن را با اندودی ناشناخته پوشاندهاند.
نقش برجسته
ارتفاع کلی کتیبه ۷ متر و ۸۰ سانتیمتر و طول آن ۲۲ متر میباشد و در مرکز آن ۵ ستون به خط میخی فارسی باستان دیده میشود. هر یک از ۴ ستون اولیه قدری کمتر از ۲ متر عرض و ۴ متر ارتفاع دارد. متن فارسی باستان جمعاً ۵۲۵ سطر دارد. بر روی پنج ستون مذکور اهورامزادا بر روی صفحهٔ برآمدهای قرار گرفته و بر روی همهٔ این اشکال در حال پرواز است. اهورامزدا با چهرهٔ انسانی و ریشی مستطیلی تجسم یافته و از میان انوار یک فرص خورشید بسیار بزرگ که در حال نورافشانی، پدیدار گشته است. بر روی سر او یک تاج تابناک با شاخهایی قرار گرفته که نشانه و رمز خدایی بودن اوست. اهورمزدا دست چپش را با حلقهای به سوی داریوش دراز کرده و به این ترتیب مشغول انجام مراسمی مبنی بر تسلیم قدرت و سلطهٔ پادشاهی به داریوش میباشد. وی با دست راستش که بلند کرده خیر و برکت برای داریوش میخواهد. خود داریوش تاج پادشاهی بر سر دارد. سبیلهایش تابیده و ریشش مستطیلی شکل و به شیوهٔ ریش پادشاهان آشور است که ده طره داشته. داست راست داریوش به حالت دعا و راز و نیاز به سوی اهورمزدا دراز است و با دست چپش کمانی را گرفته است. داریوش به اندازهٔ معمولی بعنی به قد ۱۸۰ سانتیمتر نشان داده شده است.
داریوش با پای راست خود گئومات را زیر لگد انداخته به طوری که یک پا و دو دست گئومات به حالت تضرع بالا آمده است. از سمت چپ، در پشت سر داریوش دو نفر از درباریان نیزهدار و کماندار با تیرکش ایستادهاند و هر دو ریشهای بلندی دارند. با توجه به نقشههای نقش رستم، نیزهدار مذکور «گبری» و کماندار «آسپاتینا» میباشد. این دو نفر قدشان از داریوش کوتاهتر و در حدود ۱۵۰ سانتیمتر است، ولی از پادشاهان یاغی که مجسمهٔ آنها تا سینهٔ داریوش است (۱۲۰ سانتیمتر)، بلندترند. پشت گئومات بلافاصله ۸ نفر از غاصبین تخت و تاج پادشاهی و پیشوای قبیلهٔ سکاها، «تیگراخائودا» که نظر به تیزی نوک کلاهش هشت سانتیمتر از داریوش بلندتر است، نقش گردیده است. همهٔ آنها به وسیلهٔ زنجیری به یکدیگر متصل هستند. قسمتی از مجسمههای کتیبهٔ بیستون در زمان دو جنگ جهانی موقعی که سربازان از کنار آن عبور کردهاند، ویران گردیده است. مجموعاً این نقوش حد متوسط ۳ متر ارتفاع و ۵٫۴۸ متر طول دارد.
این نقش برجسته پیروزی داریوش بزرگ را بر گوماته مغ و به بند کشیدن یاغیان را نشان میدهد. طول این نقش برجسته ۶ متر و عرض آن ۳٫۲۰ متر میباشد، نماد فروهر بالای نقش دیده میشود. داریوش دست راستش را به نشانه ستایش اهورامزدا بالا برده و پای چپش را بر سینه گئومات مغ که زیر پای او افتاده نهادهاست. شورشیان که دستهایشان از پشت و گردنشان با ریسمان به هم بسته شدهاست پشت سر هم در برابر داریوش ایستادهاند. یک نیزه دار و یک کماندار پشت سر داریوش دیده میشوند. بلندی قامت داریوش در نقش ۱۸۰ سانتیمتر، قامت نیزه دار و کماندار حدود ۱۵۰ سانتیمتر و قامت شورشیان حدود ۱۲۰ سانتیمتر است. متن و نقش بر اثر عواملی چند از جمله عوامل زمین شناختی فرسایش باران و باد رسوب مواد آلی رشد جلبک در درز سنگها و تأثیر سایر پدیدههای طبیعی فیزیکی شیمیایی و نیز تخریب به دست بشر بویژه در عصر رواج تفنگ – که از قسمتهای برجسته و نمایان تر نقش و از فاصله دور به عنوان نشانه استفاده میکردهاند – و ناآگاهیها و بیمبالاتیهای دیگر آسیب جدی دیدهاست.
نخستین کسی که موفق به خواندن کتیبه بیستون شد، هِنری رالینسون انگلیسی(Rawlinson) بود. او که در دهه ۱۸۳۰ میلادی و اوایل دهه ۱۸۴۰ به عنوان افسر ارتش هندِ انگلستان، مأمور خدمت در غرب ایران بود، موفق به رمزگشایی از خطوط کتیبه شد و نخستین ترجمه آن را به دست داد.
پس از رالینسون، افراد دیگری راه او را پی گرفتند و ترجمههای کاملتر و دقیقتری از کتیبه بیستون را بدست دادند؛ با این حال، بخشهایی از این کتیبه باستانی به علت فرسایش در برابر باد و باران از میان رفته و ناخواناست؛ و نیز بدین خاطر که در دورهای از بیخبری ایرانیان، نقوش و خطوط آن به عنوان نشانه تیراندازی مورد استفاده قرار میگرفت.
نکتههای اصلی کتیبه بیستون از این قرار است:
معرفی داریوش از زبان خود او، دودمان هخامنشی، چگونگی اعاده پادشاهی به هخامنشیان، شیوه حکومت داریوش، مرگ کمبوجیه، طغیان گئوماتا و کشته شدن او در پاییز ۵۲۲ ق م، شورش و طغیان در بسیاری از سرزمینها و سرکوبی آنها و اعاده نواحی بسیاری که از فرمانبرداری سر باز زده بودند، پیروزیهایی که در نوزده نبرد نصیب داریوش شدهاست و از جمله پیروزی مهم و دشوار بر سکاها، چگونگی استقرار آرامش و امنیت در امپراتوری پهناور، رد ادعاهای یاغیان ضدحکومت، هشدار نسبت به دروغگویی، دفاع از راستی و راستگویی، دعای نیک در حق کشور و مردم، سپاسگزاری داریوش از یاریهای اهورامزدا در غلبه بر معارضان و بازگشتن صلح، اندرز به شاهان آینده و کسانی که کتیبه بیستون را میخوانند، نام کسانی که در غلبه بر گئوماتا از داریوش پشتیبانی کردند و اشاره به انتشار متن کتیبه در سراسر قلمرو هخامنشی به خط میخی و سه زبان پارسی باستان، بابلی و ایلامی. این کتیبهها کلید کشف رمز کلیهٔ خطوط میخی گردید. به ویژه «سر هـ. رالینسون» در این موفقیت سهمی بسزا دارد.
سربازان- جنگی -سکاها وپری کانی ها -هوش نوش-سکاهای آموربگیه-اسکارته- هرهوتیش ها
یادداشتی بر منابع:
دو سپاه در دشتی مسطح و بیدرخت با یکدیگر روبرو شدند. داریوش سوم، پادشاه امپراتوری هخامنشی، مکان این نبرد را با دقت انتخاب کرده بود. پیاده نظام او، ارابههای داسی شکلاش و ۱۵ فیل جنگی وی آماده ایستاده بودند. دشمن نیروی بسیار کوچکتری داشت.
داریوش حقاً باید برنده این جنگ یعنی نبرد گوگمل میشد اما حریف او اسکندر کبیر مقدونی یکی از بزرگترین متخصصان فنون جنگی بود که جهان تا آن زمان به خود دیده بود۱۰۰۰ سوار جنگی را که انها پری کانی ها فارغانی می نامیدند در این جنگ شرکت کرده وبا سرافرازی حتی هردوت هم از رشادت وجنگیدن این هزار سورا نتونست نامی نبرد واین هزار نفر توانستند ضربات شدیدی به لشکر اسکندر بیاورند.
ادامه خواندن سربازان- جنگی -سکاها وپری کانی ها -هوش نوش-سکاهای آموربگیه-اسکارته- هرهوتیش ها
گیاهان- دارویی-فارغانات
ایجاد گالری تصاویر
فارغان-نیاز مندی های -احتماعی
شهر فارغان در نقطه ای ازشمال استان قرار گرفته که در محدوده فارغانات است وبه ندرت از راه احمدی استفاده می شود روستاهای تیدر و بخوان ندارد . مشکل بزرگ شهر همین می باشد ، با باز شدن مسیر ارتباطی فارغان –سیرمند قبل از رائیز_جاده اصلی بندر عباس در نزدیکی های تونل تنگ زاغ، خیلی از مشکلات شهر فارغان از پیش رو بر داشته می شد .اول اینکه شهر از حالت بن بست بودن در می آمد و رفت و آمد به مرکز استان در زمان کمتر و راحت تر انجام می گرفت و دوم اینکه شهر از نظر اقتصادی رفاهی درمانی و فرهنگی پیشرفت چشمگیری خواهد داشت . با این وجود تاکنون این طرح فقط بر روی کاغذ نقش بسته و تلاش های مسئولین و شورای شهر نتیجه قابل ملاحظه ای نداشته . در آخر از مسئولین استان و شهر خواهشمندیم این لطف بزرگ را از مردم فارغان دریغ نکنند . ۲- عدم جذب ارگان های دولتی متاسفانه بعد باتوجه به اینکه مدت هاست فارغان لقب شهر را به یدک می کشد تا به الان فقط یک بانک کشاورزی وکمیته امداد امام خمینی (ره) و تازگی اداره آب در شهر مستقر می باشد .ولی انتظار میرود برای اینکه مردم شهر جهت امور اداری خود کمتر به شهرستان مراجعه نمایند ارگانهایی مثل ثبت احوال و… ودانشگاه ها و بانکهای دیگر نیز در شهر مستقر باشند ، شاید مسئولین بگویند که هنوز برای فارغان زود است از نظر ما جوانان مقدمات ورود این ارگان ها نیز کافی می باشد . ۳- نبودن اینترنت پر سرعت غیر از فارغان تا کنون هیچگونه تلاشی جهت را اندازی اینترنت پرسرعت انجام نشده درنتیجه همه جوانان شهر از دنیای ارزشمند اینترنت و استفاده از آن دور می باشند . همانطور که می بینید تمام کار های اداری و غیر اداری مرتبط به ارگانه و ادارات و سازمان های دولتی و غیر دولتی از طریق اینترنت انجام می شود که ما جوانان فارغان برای ثبت نام دانشگاه نیز باید به حاجی آباد مراجعه کنیم . ۴-نبودن مرکز درمانی کارآمد (مراجعه همشهریان به شهرستان حاجی اباد ) خوشبختانه یک دستگاه آمبولانس با تلاش مسئولین شهر در اختیار مرکز بهداشتی درمانی فارغان قرار گرفت ولی از نظر امکانات بهداشتی درمانی مشکلات زیادی داریم، از جمله اینکه پزشک قادر به ویزیت کردن بیماران در تمام ساعات شبانه روز نمی باشد و که در این مورد پزشک مربوطه مقصر نیست و باید برای یک شهر به تعداد ی پزشک تعیین گردد که در تمام ساعات شبانه روز بتوان به مرکز مراجعه نمود .(با توجه به فاصله ۷۰ کیلومتری تا شهرستان حاجی آباد ( ۵- نبودن هماهنگی و همبستگی بین مسئولین شهر (بخشداری ،شورای شهر ،شهرداری و …) و مردم تا به حال نشده که این مسئولین گرامی برای مردم توضیح دهند که چه برنامه های دارند و چه کارهایی در دستور کار هست که باید انجام دهند ومثلا جلسه ای با مردم شهر داشته باشند و با صحبت کردن و نظر خواستن و همیاری مردم مشکلات را حل کنند و مصوباتی که در جلسات شورای اداری بر روی کاغذ نقش می بندن به نتیجه و عمل نمی رسند .ما انتظار داریم کسانی که با رای ما مردم بر روی صندلی نشسته اند که باید در اختیار مردم باشند با تفکری خودجوش دست به دست همدیگر دهند و با مشارکت مردم شهر مان را آباد کنند . |