گویش ها در فارغانات تارم وسیرمند شاخههایی از یک زبان واحد هستند،
گویش فارغنی
به انواع هر گویش، لهجه می گویند، برای مثال گویش فارسی دارای لهجههای تهرانی، غیره است و
گویش ها فارغانی تارمی سیرمندی از نظر آوایی، واژگانی و دستوری با هم تفاوت های ندارند و فهم آن ها نیاز به آموزش خاصی ندارد، ولی لهجههای هر گویش معمولن تنها تفاوت های آوایی و واژگانی دارند و فهم آن ها نیاز به آموزش چندانی ندارد.
مثلن یک نفر فارغانی با یک سیرمندی یا تارمی به راحتی میتواند هم صحبت کند، ولی همین فرد با فارسی زبان ، شاید دچار مشکل می شود.
گویش دارای گونه های زبانی نیز هست که وابسته به نوع شغل وبکار بردن ابزار ودرختچه ها واصطلاحات خاص درشغل و جنس گفتار نیز در ایجاد گونههای زبانی تاثیر می گذارد.
کارکرد زبان یعنی شیوه ی استفاده ی روزمره از زبان در امور مختلف. مهم ترین کارکردهای زبان عبارت است از: ایجاد تفاهم و ارتباط، بیان عقیده، دادن و گرفتن اطلاعات، فکر کردن و با خود حرف زدن، و از دیگر کارکردهای زبان، فرهنگ سازی است، به این معنی که از طریق زبان فرهنگ ساخته می شود و به نسل های آینده منتقل می گردد.
گویش این مقاله اهداف آن عبارت است از: توصیف زبان و نوشتن دستور زبان، مقایسه ی زبان ها، طبقهبندی زبان ها، بررسی و شناخت وضعیت گذشته ی زبان ها، بررسی لهجهها و گویشها، آموزش زبان، فرهنگ نگاری، بررسی زبان از نظر تولید و دریافت از طریق اندام های گفتاری و دستگاه شنیداری و مطالعات آوا شناسی هست.
گویش تارمی (فارغنی) در شاخه ی زبان های هند و ایرانی باستان قرار دارد. این زبان های باستانی ریشه ای در مصدر فارسی اصیل هست زبان فارسی سه دوره ی باستانی، میانه و نو دارد. فارسی امروز ما که همان فارسی نو است دارای لهجه های فراوانی است. امروزه گویش تارمی در کنار سایر گویش های ایرانی به حیات خود ادامه می دهد.
ما اکنون آثار نوشته شده ی بسیاری از زبان های فارسی باستان و میانه در دست داریم و افزون بر رشته ی زبان شناسی همگانی، رشته ی زبان های باستانی را هم داریم که رشته ی گسترده ای است و خیلی هم در آن کار می شود.
مثلن وقتی در گویش تارمی (فارغنی) معیارگفتاری میگوییم، “اگوم” یا “اشم”، در فارسی گفت و گویی (محاوره ای) این دو فعل میشود “میگم” و “میرم”، می بینید که در فارسی گفت و گویی چه قدر کلمات را کوتاه میکنیم و یادر آن واژگان ویژه ی محاوره به کار میبریم، مثلن خانه میشود خونه، نان میشود نون، دندان میشود دندون، یا در گویش تارمی فارغانی(دکا) همانang انگلیسی هست یعنی درحال انجام دادن کاری و غیره. بنابراین این جا باید بر این نکته تاکید بکنیم که نباید دو اصطلاح تارمی گفت و گویی و فارسی معیار گفتاری را با هم اشتباه گرفت. در مقایسه ی لهجهها و گویشها نیز آن ها را با فارسی معیار مقایسه می کنند نه با فارسی گفت و گویی.
فارسی معیار، در واقع فارسی آموزش است، یعنی ما وقتی می خواهیم بنویسیم به فارسی گفت و گویی نمی نویسیم. البته ممکن است برخی به عنوان یک سبک آن را به کار ببرند، ولی همه متوجه می شوند که این فارسی معیار نیست. نوشتن را باید آموزش دید، حرف زدن را هر کسی در خانواده یاد می گیرد ولی مساله ی نوشتن چیز دیگری است. فارسی معیار همانی است که آن را می نویسیم و همان است که تا آموزش نبینیم نمی توانیم آن را خوب بنویسیم. برای خوب نوشتن باید آموزش دید. این مقاله در حال تکمیل شدن است.
مهندس رفیعی واستاد باوقار وآذین خودم در تنگدئو
هر لهجه وگو